:: Blogger :: Home :: Archives :: Contact ::


Monday, December 31, 2007

اول از همه POST پايين رو حتما بخوونيد... تازه وقتي برسين به اين يکي منظورم رو خواهيد فهميد... اين يه Distribution از سيستم عامل Linux با کليه امکانات و Desktop زيبا و قدرتمند KDE مي باشد به اسن Dream Linux... خداييش تعارف نمي کنم.. نژاد پرستي هم در نميارم... ولي خداييش اگر مي خواهيد قدرت کامل گرافيکي XGL رو ببينيد حتما اين لينوکس رو دانلود کنيد... اين همون XGL هستش که توی سيستم عاملهای سری OSX در apple استفاده ميشه و از اول توسط Novell طراحي شده بوده... اين سيستم Dream Linux به صورت پيش فرض XGL را نصب شده دارد و کليه نرم افزارهای مورد نيازتان برای کار و طراحي و multimedia را در اختيارتان مي گذارد.. حتما يه دانلود بکنين... ضرر نداره.. شايد نظرتون برگشت و يهو لينوکسي شدنين...

: #

همه کاری ميشه کرد! (البته با تشکر از شرکت apple که اين امکان رو فراهم کرده) آره...يعني اينکه ميشه روی PC سيستم هامل OSX Tiger (Leopard) نصب کرد! خداييش بخواهي حساب کني خيلي خوشگله... حتي از Vista خيلي خوشگلتره... و کلي هم از لحاظ قدرت گرافيکي بهتون حال ميده! ولي... هميشه اين ولي هستش که دهن ما رو سرويس کنه...
مشکل اول اينکه واقعا حس مي کنيد که اط بابا پس کوو اين سرعت افسانه ای apple که اين همه پزش رو مي دادن؟ و مشکل دوم اينکه بعد از نصب 5GB ميبينيد که فقط يه سيستم عامل بدون هيچ برنامه اي اوومده بالا!! خب قبول دارم که Browser و QTime/iTune داره و کارهای تايپي رو هم راه مي ندازه... ولي ديگه همينه! هيچي ديگه نيست!!! (واسه همينه که روی windows vista اين همه چيزی نصب کردن که اقلا از اين لحاظ بتونه يه برتری روو apple داشته باشه!!!
حالا يه خوبي بزرگ داره... به هر حال هرطور حساب کنيد apple هم يه UNIX هستش و به راحتي بهتون اجازه ميده که هر برنامه اي روی Linux نصب ميشه روو اين هم نصب بشه!!! يعني يه منبع بزرگ نرم افزاری که کاملا مجانيه!!! بديش چيه؟ خب بديش اينه که کاملا از لحاظ سخت افزاری تمام استفاده رو نخواهد برد!
نتيجه کلي اينکه اگر واقعا يه سيستم عامل قدرتمند مي خواهيد برين خود apple رو بخرين... گوش نکنيد! نه! چون OSX روی سيستم های PC نصب ميشه هيچ دليل بر اين نيست که حالا شما صاحب يه apple قدرتمند شدين!!! اين کار برای apple اين سود رو داره که همچين کرم رو ميندازه توو کوونتون که برين يه apple بخرين! و نه اينکه امکانات OSX رو روی PC در اختيار شما بذاره!!! از طرف ديگه اگر زيبايي و کارايي دستگاه و قدرت گرافيکي بالا نياز دارين ولي نمي خواهيد با کامپيوتر بازی کنيد... (به هر حال برای apple هم زياد بازی ندارين!!!)... بهترين توصيه يه Linux هستش.. و مخصوصا Linux Ubuntu که با نصبش کليه لوازم کاری رو روی خودش داره... و به راحتي با اتصال به اينترنت به روز ميشه (حتي version و کل سيستم عامل!) و از لحاظ گرافيک و قدرت گرافيکي هيچي از apple کم نداره... و در آخر هم اگر بازي کن هستين و جدايي از windows مثل از دست دادن انگشتان دستتان مي باشد و عاشق قيافه زيباي windows vista هستين... توصيه اينه که windows xp خودتون رو نگه دارين!!! با نصب يه theme درست و حسابی مي تونين کاملا windows xp حودتون رو شکل vista کنيد و سرعت دستگاهتون رو هم نگه دارين (vista بسيار سيستم رو کند مي کنه... و واقعا دستگاه گرون قيمت و قدرتمند مي خواد تا بشه يه سيستم عامل نسبتا خوب!!!) و از طرفي برای عاشقان OSX نيز theme های بسيار کامل و زيبا وجود داره... اگر فقط قيافه مي خواين... theme نصب کنيد... اگر قدرت مي خواين.. برين apple بخرين و به اميد نصب روی PC نباشين... اگر واقعا امنيت و سرعت و کارايي مي خواين... خب راهي به غير از Linux ندارين... (تازه خوشگل هم هست... چون شبيه OSX هستش)

اين عکسهای نصب OSX روی PC که در اينجا از VMWARE 6 استفاده شده... برای ديدن عکس بزرگ روی عکسها کليک کنيد...












راستي... اينم windows xp sp2 که کاملا شبيه OSX ديگری شبيه Vista شده و تمام با استفاده از theme های نصب شده!




مخلصات فراوان... اميدوارم که مفيد بوده!!!

: #

--------------------------------------------------------------


Monday, December 24, 2007
I GOT THE POWER

خيلي باحاله! اينقدر از خودم حال مي کنم که نگوو و نپرس... خيلي حال ميده آدم اين قدرت رو داشته باشه که بتونه با چهار کلمه يه تحول (؟ کلمه درسته؟) توی يه آدم ديگه ايجاد کنه... يعني اينکه بتونه يهو رفتار و افکار و روش کاری اونو به هم بريزه بدون اينکه حتي طرف مقابلش منظورش رو فهميده باشه! آره... حتي بدون درک مطلب!
يادتونه که مي گفتم کلمات قدرتي دارن که هر کسي نمي فهمدشون؟ اين موضوع هم در اوون مطلب جا مي گيره... جدا کار ساده اي نيست که طوری حرف بزني و رفتار کني که طرف مقابلت نه حرفت رو بفهمه و نه بتونه نتيجه درستي بگيره! فقط طوری رفتار کردی که اون شخص به جهتي که دوست داری ميل پيدا کنه و اوون کاری رو بکنه که مي خواهي که انجام بده! نه! نه! اشتباه نکنيد... هيچ ربطي به شستشوی مغزی نداره... فقط استفاده درست از کلماته!

: #

--------------------------------------------------------------


Tuesday, December 18, 2007
تازگي توو نوشتن کمي تنبل شدم! نه اينکه به طور کلي تنبل شده باشم... ولي بيشتر وقتم رو داستانم داره ميگيره و اين اواخر مجبور شدم کلي تغييرات تووش بدم که همه اين تغييرات کلي وقت ميکيره... ولي اصولا بايد يه خورده بيشتر همت کنم... اين همه وبلاگ دارم که هيچکدوم رو درست و حسابي به روز نمي کنم... بايد دوباره همت کنم...

به اميد خدا!!!!

: #

--------------------------------------------------------------


Thursday, December 13, 2007
خيلي خيلي آرامش ميده! چي؟ اينکه بدوني که وقتي داری مي نويسي... کسي هست که از اينکه مي نويسي حس خوبط بدست مياره... دلم مي خواد بتونم هميشه اين حس خوب رو ايجاد کنم و هميشه لبخند رو روی لبهاش ببينم...

مرسي

: #

دارم بازم قاط مي زنم! بابا اين کار عجب شلوغه!!! اين هفته عملا دهن منو کاملا سرويس!!!

: #

دارم بازم قاط مي زنم! بابا اين کار عجب شلوغه!!! اين هفته عملا دهن منو کاملا سرويس!!!

: #

--------------------------------------------------------------


Thursday, December 06, 2007
چه حالي ميده آدم به روز باشه! من که امسال کليه مدهای روز رو دارم دنبال مي کنم... ويروس جديد مريضي! هر ويروسي که مياد بدن من کاملا ميگيردش! اين هفته که عين جسد افتاده بودم خونه!!! هيچي ديگه.. فکرش رو بکنين که چهار روز هيچي به غير از آب ميوه نتونيد بخوريد و از جاتون هم نتونيد بلند بشين! خيلي باحاله نه؟ عوضش توی اين چهار روز سه کيلو لاغر شدم!!! ولي اصلا برای لاغری اين مريضي رو توصيه نمي کنم!!!

: #

--------------------------------------------------------------


Thursday, November 29, 2007
از اوونجايي که لينک مفيد به ز هر چيزی است... براتون يه سايت گير آوردم که همه شاعران دنيا رو به انگليسي به صورت pdf بهتون ميده!!! حالا حساب کنيد که حتي اکبرآقا، بقال سر کوچتون هم اگر روزی روزگاری شعری گفته، اينجا مي تونين گير بيارينش!!!

: #

--------------------------------------------------------------


Wednesday, November 28, 2007

قربونت برم که توی ايران هم ميشه با همچين سرعتي download کرد!!! کلي حال داد!!! حتما روی عکس کليک کنيد و سرعت رو حال کنيد!!!
هنرمندان هم اينجا رو ببينند:
http://papierscolles.blogspot.com/

: #

--------------------------------------------------------------


Tuesday, November 27, 2007

آره! امروز تولدمه! جالب اينکه توی ايميل هام خيلي بيشتر از سيستمهای اتوماتيک جاهايي که ثبت نام کردم تبريک گرفتم تا از دوست و آشنا!!! حتي sms هم فقط يکي گرفتم! خووبه ديگه... آدم اينطوري مي شناسه که کي به کيه!!! به هر حال خودم امروز به خودم مي خوام کلي حال بدم.. برم مرکز پايتخت برای خودم خريد کنم و کلي خودمو شاد کنم... شب هم که فرار رو بر قرار ترجيح خواهم داد و تا دو روز کسي گيرم نخواهد آورد... ولي از خودم به خودم... تولدم مبارک!!!

: #

--------------------------------------------------------------


Tuesday, November 20, 2007
شده مثل بازی فوتبال! يکي من، يکي تو... فعلا تو جلويي!

: #

--------------------------------------------------------------


Sunday, November 18, 2007

may the light be...

: #

--------------------------------------------------------------


Tuesday, November 13, 2007
دانش کلمات! بعضي ها خيلي راحت از يک کلمه استفاده مي کنن! خيلي راحت اوون چيزی رو که دلشون مي خواد سر هم مي کنن و ميگن بدون اينکه واقعا بدونن يعني چي... بعضي ها هم که ادعای خيلي زيادی دارن و فکر مي کنن همه عمق و وجود کلمه رو مي فهمن عملا هيچي حاليشون نيست! مي خونن، مي نويسن، ميگن! ولي هيچي نمي دونن... کلمه ها واقعا قدرتمند هستن و بايد بهشون دقت بشه... دقت کنيد که هر چيزی يا اسمي يا هرچي که کلمه ای اوونو مشخص کرده، اون کلمه بي دليل اوونجا نيومده! (البته اين حرفم کاملا با توضيحات بالا اختلال داره! چون همه اونهايي که گفتم که معني کلمه ها رو نمي فهمن در انتخاب کلمات خودشون مشکل دارن! پس برای فهميدن و استفاده کردن کلمه واقعا بايد دانشمند بود که اوونم زياد پيدا نمي شه!!!)
.
.
.
.
در ضمن بله! بنده ادعا مي کنم که مي فهمم! مشکلي هست؟!؟!!

: #

--------------------------------------------------------------


Monday, November 12, 2007
يک هفته رفتم پاريس!!! از اين يک هفته دو روز حالم خوب بود! بعدش هم چهار روز سرما خوردم که دو روزش رو عين جسد ميرفتم سر کار و بر ميگشتم!!! روز آخر هم که اصلا نصفه حساب ميشه!!! راستي يه سئوال دارم... فکر مي کنيد برای به روز کردن يه windows xp و يک windows vista که تازه نصب شدن و دانلود يک سي دي windows xp از طريق torrent و يک سي دي linux ubuntu از طريق ftp چقدر وقت لازمه؟ مخصوصا که همه اينها بايد هم زمان انجام بشن! و مخصوصا اينکه حساب کنيد کلا هم خودتون سه ساعت بيشتر وقت ندارين که همه اين کارها رو با اينترنت انجام بدين!!! خوب؟ حدس زدين؟
.
.
.
واقعا گريه آوره!!!!

: #

--------------------------------------------------------------


Monday, November 05, 2007
خوشم مياد ملت جنبه که هيچ... تحمل لو رفتن هم ندارن!!!

: #

--------------------------------------------------------------


Tuesday, October 30, 2007
به! متشکرم! خيلي حال داد که امروز رفتم وبلاگهايي رو که آدرسهاي اوونا رو عوض کرده بودم دوباره به آدرس قبلي برگردونم و ديدم که فعال نميشه و ميگه که آدرس قبلا گرفته شده!!! حالا هر کدوم رو ميگرفتن اشکال نداشت!!! ولي تو نميری آدرس angacorma.blogspot.com گرفتنش کاره هر کسي نبوده!!! خدا وکيلي دمت گرم... حال کردم ديدم چهارتا وبلاگ منو آدرسش رو گرفتي!!!

: #

--------------------------------------------------------------


Monday, October 29, 2007
آااااه ه ه ه ه ه!!! چقدر خوابم مياد! نميشه يه سيستمي ايجاد کنن که بشه يهو درجا واسه ده ثانيه يا يک دقيقه خوابيد و بيدار شد و جمع اين خوابها در خواب روزانه و برای رفع خستگي مورد استفاده قرار بگيره!؟؟!

: #

--------------------------------------------------------------


Wednesday, October 24, 2007
هر کسي بلد نيست اينو بگه!!! ولي من بلدم! حتي اگر با تاخير باشه!



: #

--------------------------------------------------------------


Monday, October 22, 2007
خداييش اينو ديدم کف کردم!!! خودم هم نمي دونم چطوری اين همه وبلاگ رو دارم نگه داری مي کنم!!! اين وسط فقط يکيش ماله من نيست!!!

: #

--------------------------------------------------------------


Tuesday, October 16, 2007
از دست اين Windows Vista که مثل لاک پشت کار مي کنه! به هرحال برای اوونايي که ازش حال مي کنن اينم چند راه برای اينکه ديگه زياد هم هندل نزنه!!!

10 Speed Tweaks that can make a huge difference in Vista performance

1. Turn off Windows Search Indexing
Windows Vista search indexing is constantly reviewing files on your system to make their contents available for quick searching. This is handy, but can severely impact system performance.

To disable constant indexing:
• Click Start then Computer
• Right Click the C: Drive
• On General Tab, Uncheck Index this drive for faster searching
• On the subsequent dialog box, Select Include subfolders and files
2. Turn off Remote Differential Compression
Remote Differential Compression measures the changes in files over a network to transfer them with minimal bandwidth rather than transferring an entire file that has previously been moved. By constantly checking for file changes, this service can hinder system performance.

To disable this service:
• Open Control Panel
• Switch to Classic View
• Select Program Features
• Choose Turn Windows features on and off
• Scroll down and uncheck Remote Differential Compression
3. Turn off Automatic Windows Defender Operation
Windows Defender real-time protection against malware continues to run despite having Automatic operation disabled.

To disable this feature:
• Open Control Panel
• Select Windows Defender
• Choose Tools from the top menu
• Select Options
• Uncheck Auto Start at the bottom of the window
4. Turn off Automatic Disk Defragmentation
Windows Vista and its always-on defragment feature isn't really that necessary and can cause system slow down. Just remember to run a defrag manually every week or so.

To disable this:
• Click Start then Computer
• Right Click the C: Drive
• Select the Tools Tab
• Uncheck Run on a schedule
5. Add a 2GB or higher USB Flash drive to take advantage of Windows Ready Boost
(Additional Memory Cache) Ready Boost is Microsoft's name for using a USB thumb/flash drive to provide some quick access memory the operating system can use as extra RAM. The Ready Boost system can significantly improve system performance.

To set this up:
• Insert a USB Flash Drive
• Click Start then Computer
• Right Click the USB Drive in My Computer
• Select the Ready Boost Tab
• Choose Use this device
• Select as much space as you can free up for RAM usage vs. Storage
6. Turn off Windows Hibernation
Windows hibernation background services can use a large amount of system resources. If you don't use the Hibernate feature on a regular basis you may want to disable it to give Vista a performance boost.

To disable Hibernation:
• Select the Control Panel then Power Options
• Click Change Plan Settings
• Click on Change Advanced Power Settings
• Expand the Sleep selection
• Expand the Hibernate After selection
• Crank the selector down to zero
• Click Apply
7. Turn off System Restore
Analysis and restore point creation by Windows Vista can eat a fair amount of system resources. Disabling this service will obviously mean the system restore feature in Vista will not be available in the event of a system crash. Change this at your own risk.

To disable this service:
• Control Panel>System
• Click System Protection on the left panel
• Uncheck the main system drive
• Agree to the confirmation
8. Disable User Access Control (UAC)
This much-loathed new Vista feature attempts to protect your system from malware infection by making you manually confirm a whole host of everyday user operations. While it doesn't directly impact performance, it can be annoying and might be more hassle than good.

To disable User Access Control:
• Click Start then Control Panel
• Select User Accounts
• Select Turn User Account Control on or off
• Uncheck User Account Control Box
• Restart as recommended
9. Disable excess Windows Services that Auto-Launch at Startup

Just like Windows XP, Vista ships with all kinds of services enabled that load at startup and may never be used by most users.

To see what loads at startup and disable the ones you likely won't be needing (they can always be started manually later):
• Click Start then Control Panel
• Select Administrative Tools
• Choose System Configuration
• Click the Services Tab
• You can safely deselect:
o Offline Files (unless you're using Offline File Sync)
o Tablet PC Input Service (unless you have a tablet PC)
o Terminal Services
o Windows Search (If you have already disabled indexing)
o Fax (unless you're using a fax modem)
10. Disable Excess Windows Features
Windows ships with other features that are listed separately in the Vista operating system from the startup services.

You can view and disable these features by:
• Clicking Start then Control Panel
• Select Program Features
• On the left panel, select Turn Windows Features on or off
• You can safely deselect:
o Indexing Service
o Remote Differential Compression
o Tablet PC Optional Components
o Windows DFS Replication Service
o Windows Fax & Scan (unless you use a modem for faxing)
o Windows Meeting Space (unless you use the Live Meeting Service)
Source: http://mostlysavingmoney.com/2007/06/top-1...a-speed-tweaks/

: #

--------------------------------------------------------------


Monday, October 15, 2007
خيلي وقته که اينجا ننوشم! واسه اينه که همش دارم اوونطرف رو کامل مي کنم. بدی هم نشده! هرکس ديده خوشش اوومده! به هر حال آلان، با فرصتي که با چاپ داستانم پيش اوومده دارم از فرصت حداکثر استفاده رو مي برم که تا جايي که بشه Roleplaying Games رو معرفي کنم و يه صفحه آماده براش داشته باشم. مشکل اينه که همکاری از طرف دو نويسنده ديگه خيلي کمه! عملا همکاري نيست!!! منم مي خوام لج کنم و ديگه فقط هفته ای يک پست بذارم!
جمعه يه سناريو بازی کرديم که متاسفانه زياد خوب نبود! تعداد بازيکنها هفت نفره که همش شلوغ مي کنن و دری وری ميگن! منم کلي سخت گرفتم! ولي بدی موضوع اين بود که يکي از بازيکن ها سناريو رو طي هفته قبلش خونده بود! البته با زرنگي تمام چيزی لو نداد و بازيکنها عملا کار خودشون رو کردن ولي از توضيحاتي که داشت اون يه نفر ميداد فهميدم که سناريو لو رفته! خيلي بده که اينطوری سناريو رو از قبل کسي بخونه! ديگه کلي از اهميت داستان و هيجان ناشناخته های اوون کم ميشه! مهم نيست! عوضش ادامه داستان رو سووتي دادن... منم دنباله اش رو خودم نوشته ام و ديگه ترسي ندارم که کسي بخوندش... انتقام در جلسه بعد گرفته خواهد شد!!!

: #

--------------------------------------------------------------


Wednesday, September 26, 2007
قابل توجه همگان! به اطلاع مي رسانم که يه وبلاگ هم برای آشنايي و تدارک لوازم بازی Roleplaying Game از امروز شروع به کار کرده که اين وبلاگ به صورت دسته جمعي نوشته خواهد شد. در اين وبلاگ همه چيز در مورد اين بازی و مخصوصا Advanced Dungeons & Dragons به صورت کاملا فارسي در دسترس همگان قرار ميگيرد. قسمتهايي در مورد چگونگي کنترل بازی توسط Game Master و خلاصه گزارش از بازی های انجام شده و ايده های سناريو در اين وبلاگ يافت خواهند شد... در صورتي که کساني هستند که نياز به مشاوره و يا آموزش هم دارند به صورت کاملا مجاني افراد نويسنده وبلاگ در اختيارشان هستند!

آدرس وبلاگ:
http://iranroleplaying.blogspot.com

: #

--------------------------------------------------------------


Thursday, September 20, 2007
واااای!!! اين خيلي باحاله! من دارم بازیش رو هم دانلود مي کنم! خيلي توپه! اگر بازيش هم به اين خوبي باشه ديگه هيچي!!!

تا بازيش دانلود بشه و نصب کنم و امتحانش کنم ببينيم چي از آب در مياد!

: #

--------------------------------------------------------------


Monday, September 17, 2007
حرف دلم موونده بود... ديشب ترکيد... اينجا نوشتمش!!!!

: #

--------------------------------------------------------------


Tuesday, September 11, 2007
اصولا از آدم الاف (علاف) خوشم نمياد! مخصوصا از اوونايي که ادعای اينو هم دارن که هزارتا کار دارن و خيلي هم کارشون درسته! نمي دونم چرا... ولي اصولا به نظرم مياد که اينجور آدمها هيچوقت زندگي درست و حسابي ندارن! من خودم مي تونم بگم کلي کون گشادم!!! (خيلي هم بي تربيتم با اين وضع!!!!) ولي به خدا الاف نيستم! برنامه دارم! کارمو پيش مي برم و کلي هم برنامه ريزی دارم! با اينکه خيلي هم برنامه ريز درست و حسابي نيستم!!!

ولي خداييش از آدم الاف اصلا خوشم نمياد!!!

راستي... الاف يا علاف!!؟؟!!!

: #

--------------------------------------------------------------


Sunday, September 09, 2007
دارم حسابي کولاک مي کنم!!! همينطور اين سايت emrause داره به روز ميشه و کلي هم مفيد و بدرد بخوره! (مفت مفت از خودم دارم تعريف مي کنم!). برين حتما يه چرخي بزنين! البته که هنوز خاليه! ولي فعلا با همين چند مطلب سرتون گرمه تا به زودی پرش کنم!

: #

--------------------------------------------------------------


Thursday, September 06, 2007
خب! امروز اولين post رو توی قسمت فيلم سايت emrause گذاشتم. حسابي مي خوام بهش برسم. توی قسمتهای مختلف اين سايت سعي ميکنم مفيد براتون چيزی بذارم. خداييش توی قسمت TESTS هرچي که تو کامپيوتر واقعا به درد بخوره ميذارم... خيلي از سايتها خيلي چيزها مي نويسن ولي واقعا ما به همشون احتياج داريم؟ مثلا لازمه چهار يا پنج نوع برانه compression داشته باشيم؟ و کدومشون از همه بهتره؟
خلاصه اينکه TESTS به صورت مختصر مفيد بهترين رو ميذارم جلوتون! اينقدر برنامه و چيزای ديگه رو کامپيوتر تست کردم که بالاخره فکر مي کنم مي تونم يه نظر کارشناسي بدم!

فعلا

درضمن اين رو هم ببينين!!! عجب حرفي زده!!!
Alvand Blog Yahoo 360

: #

--------------------------------------------------------------


Wednesday, September 05, 2007
کاملا جديد... کاملا نو... کاملا متنوع!!! همه چيز در يکجا! چي ديگه بهتر از اين؟؟!!!

: #

--------------------------------------------------------------


Tuesday, September 04, 2007
اولش مي خواستم اينجا دوباره يه سری جوک بذارم... منصرف شدم! ديدم خيلي وقته خودم از خودم سخن در نکردم!!! اين مدت خيلي سرم شلوغ بوده! داشتم به خونه رسيدگي مي کردم و شب هم در حال بازی با PS2 ميگذشت!!! اصلا بعد از کار ديگه چشم ديدن کامپيوتر هم نداشتم!!! يک ماه ميشد که بايد دنباله داستانم رو برای نقاش داستان مي فرستادم ولي اونم نصفه و نيمه همينطور موونده بود! همه اش هم به خاطر تنبلي! امروز بالاخره داستان رو فرستادم!!! (هوورررراااا!!!!) حالا مونده آخر هفته که بايد يه سری ميز و کتابخونه واسم بيارن و آخر هفته رو در حال جمع و جور کردن کتابهام خواهم بود و بايد بگم بيان برام ماهواره نصب کنن! يه زير تلويزيوني و کتابخونه سفارش دادم (طرح از خودم) که خدااااست! خودم فکرش رو مي کنم کف مي کنم که چقدر من خوش سليقه ام!

خلاصه ديگه همين! فعلا سرم گرمه خونه چيدنه! يه خورده هم ولچرخي در اينترنت و ديگه خوش تيپي و هزار دردسر!!! (حالا خوش تيپي چه ربطي داره خدا مي دونه! فقط مي خاستم بگم که خوش تيپم که شايد يکي پيدا شه يه خورده تحسينم کنه!!!)

راستي! يه چيز باحال يادگرفتم! کلي سرش ذوق کردم و حال داد! حالا بماند تا بعد کامل توضيح مي دم چيه... آلان حا توضيح ندارم چونکه طولانيه!!! در ضمن يادتون باشه! آدم اصولا جايزالخطاست، فقط بايد يادش باشه که تا چقدر جايز است و تا چقدر خطای بزرگي مي خواد انجام بده!!! آره بابا! جدي گفتم!

: #

--------------------------------------------------------------


Wednesday, August 15, 2007

Lessons in Logic



If your father is a poor man,
it is your fate but,
if your father-in-law is a poor man,
it's your stupidity.

.........................................................................
I was born intelligent -
education ruined me.
.........................................................................
Practice makes perfect.....
But nobody's perfect......
so why practice?

........................................................................
If it's true that we are here to help others,
then what exactly are the others here for?

.........................................................................
Since light travels faster than sound,
people appear bright until you hear them speak.

........................................................................
Money is not everything.
There's Mastercard & Visa.

.........................................................................
One should love animals.
They are so tasty.

.........................................................................
Every Man should marry.
After all, happiness is not the only thing in life.

.........................................................................
The wise never marry.
and when they marry they become otherwise.

.........................................................................
Success is a relative term.
It brings so many relatives.

.........................................................................
Never put off the work till tomorrow
what you can put off today.

.........................................................................
"Your future depends on your dreams"
So go to sleep

.........................................................................
There should be a better way to start a day
Than waking up every morning

.........................................................................
"Hard work never killed anybody"
But why take the risk

.........................................................................
The more you learn, the more you know,
The more you know, the more you forget
The more you forget, the less you know
So.. why learn.

.........................................................................
A bus station is where a bus stops.
A train station is where a train stops.

On my desk, I have a work station....
what more can I say........

: #

--------------------------------------------------------------


Tuesday, August 14, 2007
لجم ميگيره از اين خارجي های سياسي خارج از کشور که از اوونور نشستن همش فحش ميدن به رژيم جمهوری اسلامي! خيلي راست ميگين به جای فحش دادن چهارتا راه حل مناسب با وضعيت کنوني پيشنهاد کنيد! نه اينکه همش فحش بدين و بگين اينها بد هستن و خودشون فقط خوبن!!! نه به خدا راست ميگم! کي گفته اين رژيم بده؟! والا من يه بار ديگه هم گفتم و بازهم ميگم... اگر قراره آدمهای اوونوری بيان توی اين کشور حکومت کنن... من به همين که هست رای ميدم!!! آره!

: #

--------------------------------------------------------------


Monday, August 06, 2007
My 500th post in this server! Total with the other one: 890 posts!!! Yeah! I'm GOOOOOOD!!!
Quote:
You see, wire telegraph is a kind of a very, very long cat. You pull his tail in New York and his head is meowing in Los Angeles. Do you understand this? And radio operates exactly the same way: you send signals here, they receive them there. The only difference is that there is no cat.

- Albert Einstein

: #

--------------------------------------------------------------


Wednesday, July 25, 2007
واقعا شرمنده که اين متن رو به زبان فرانسه گذاشتم! ولي واقعا حيفه که نخونينش... حتي اگر شده با google ترجمه اش کنيد حتما اين کار رو بکنيد... طالع بيني به اين باحالي تو تاريخ عمرتون نديدين!!!!

Bélier :
Vous n'êtes qu'un primate, vous foncez dans le tas comme une brute et n'avez aucune subtilité. En plus, vous êtes un danger public car agressif et inconscient sans parler de votre naïveté excessive et de votre vision simpliste et sans aucune nuance des choses. Les vertus de la persévérance vous semblent étrangères, ce qui se résumerait à ceci : "après moi le déluge". Bref, les gens ne voient de vous qu'une sorte de bête enragée et un peu simplette. A vrai dire il n'y a pas grande chose à rajouter car votre nature est dénuée de toute complexité intéressante.

Taureau :
Votre lourdeur n'a d'égale que votre lenteur légendaire. N'oublions pas que vous êtes une tête de mule, pourtant ne dit-on pas qu'il n'y a que les imbéciles qui ne changent pas d'avis ? Vous êtes un gros matérialiste qui ne voit pas plus loin que le bout de son nez et très âpre au gain, d'où votre côté possessif voire avare. Vivre pour manger et non manger pour vivre pourrait bien être votre devise. L'aspect intellectuel et abstrait des choses vous dépasse, vous êtes bien trop terre-à-terre et simple. Enfin, vous n'avez d'yeux que pour la nourriture et le confort, tel un cochon qui se goinfre et ne pense à rien d'autre.

Gémeaux :
Il paraît que vous êtes curieux de tout et adaptable, en fait, c'est plutôt un manque de profondeur et de constance qui vous caractérise. Vous ne savez absolument pas vous concentrer sur quoi que ce soit et votre façon de penser est très superficielle. Tout ce que vous dites n'a aucun intérêt car de toute façon ce n'est que du vent, vous ne le pensez même pas car vous l'oubliez quelques minutes après. Vous passez du coq à l'âne pour mener une conversation afin de vous rendre cultivé et intéressant mais on se rend bien vite compte que sous votre aspect érudit, vous n'avez aucune envergure et profondeur de pensée. Vous êtes dénué d'émotivité et de compassion et ressemblez plus à un automate intelligent qui répète ce qu'il a appris ou vécu sans en penser grande chose.

Cancer :
Le gros bébé à sa maman ! Vous avez dû entendre souvent cette expression lorsque l'on parle de vous. Votre hypersensibilité est très agaçante car on ne peut absolument pas vous dire vos quatre vérités sans que vous pleurnichiez. En effet, votre absence de contrôle sur vos émotions et votre humeur est difficile à vivre autant pour les autres que pour vous-même. Vous avez 8 ans d'âge mental et vivez encore dans votre enfance, en fait vous vivez plus dans votre tête que dans la réalité. Vous ne savez pas affronter le monde et végétez dans votre univers douillet et bien au chaud. Vous avez un peu trop de mémoire et n'arrivez pas à vous défaire de votre nostalgie déprimante. En résumé, vous êtes un petit être craintif, passif, psychotique et égoïste.

Lion :
Attention, ne vous attendez pas à des éloges à votre égard, vous qui êtes si égocentrique et imbu de vous-même ! Etre Lion est loin d'être aussi flatteur que vous ne le pensez. D'ailleurs vous pensez être exceptionnel alors que vous passez pour ridicule et consternant tellement on voit que vous essayez de paraître meilleur que vous ne l'êtes en réalité. Vous êtes en fait un gros complexé, vous ne vivez que dans le regard des autres parce qu'au fond, vous savez que vous ne valez pas grande chose. Vous vous lancez des fleurs et après vous ne comprenez pas pourquoi les autres demeurent sceptiques face à vous. Evidemment, vous êtes aussi un petit tyran envers votre cour d'hypocrites qui vous flattent sans que vous vous rendiez compte de leur manque de sincérité. La lucidité ne fait pas partie de vos qualités - si vous en avez... - vous êtes comme un enfant gâté, despotique, égocentrique et autoritaire.

Vierge :
Il sera facile d'énumérer vos défauts tant vous en avez. Par exemple, votre complexe d'infériorité (qui n'est pas qu'un complexe d'ailleurs, vous avez le mérite d'être lucide) est bien connu. Votre existence se résume à être un serviteur, un bras droit, bref une serpillière qui n'a aucun sens de sa valeur. Ajoutons que vous êtes coincé, vous vous contrôlez à mort parce que vous avez horreur de tout ce qui pourrait bouleverser votre petite vie insignifiante. Vous êtes obsédé par l'ordre et le détail, jusqu'à devenir maniaque voire névrosé, ce qui parfois fait peur à voir. Votre chambre doit être extrêmement bien rangée, mais à tel point qu'on s'y sent nerveux et inquiet. Ces deux derniers traits font également partie de votre caractère mais vous le savez trop bien. Est-il utile de continuer ? Il ne vaudrait mieux pas ou vous allez finir par vous transformer en sorte de psychopathe incontrôlé (la Vierge folle, quoi), ce que vous ne souhaiteriez pour rien au monde, n'est-ce pas ? Finalement vous faites beaucoup dans les extrêmes, un comble pour vous !

Balance :
Rien que ce mot doit vous faire regretter d'être né sous ce signe. Avoir un simple objet pour signe doit être en effet peu flatteur. En plus de cela, vous ne savez pas vous affirmer, vous vous rangez du côté du plus fort parce que vous êtes sûr qu'on ne vous laissera pas tomber, la solitude étant une phobie chez vous. Vous n'avez pas vraiment de vie personnelle, vous vivez pour les autres et en fonction de ce qu'ils pensent de vous. Ce qui vous amène à vouloir plaire, donc à être hypocrite et hésitant dans tout ce que vous dites... Vous devez avoir l'impression constante d'être sur un fil de rasoir : pas un mot de trop ou de moins, pas une erreur ou sinon c'est la guerre, et ça... Inutile d'en dire plus ! Votre soi-disant sens artistique n'est que de la mièvrerie et de la fausse sentimentalité, vous êtes trop cérébral et froid en vérité. Une sorte de calculatrice au sourire charmeur serait la description la plus exacte de vous-même.

Scorpion :
Votre mauvaise réputation n'est plus vraiment à refaire mais nous pensons qu'il serait intéressant d'enfoncer le clou. Donc, vous êtes un être sournois, inquisiteur et agressif. Cela fait étrangement penser à un scorpion (sans blague) mais aussi à un rat d'égout, pervers, mesquin et inquiétant. Vous vous délectez de la souffrance des autres, mais n'allez pas dire que c'est pour les aider à se dépasser et mieux se "connaître", nous connaissons trop bien votre nature malveillante et rusée qui aime détourner l'attention et semer la zizanie. Il paraît que vous avez une puissante énergie sexuelle, mais ceci serait plutôt une fâcheuse tendance à libérer vos pulsions et votre difficulté à les contenir. Vous n'êtes pas non plus dépourvu d'une haute idée de vous-même, pour vous rendre intéressant, vous jouez les mystérieux et les rebelles à la fois, mais on voit bien que vous vous sentez mal aimé, ce qui vire ensuite à la paranoïa. Vous voyez le mal partout et pour vous en défendre, vous manipulez tout autour de vous comme l'araignée qui étend sa toile (avouez qu'après vous avez bien du mal à vous dépatouiller de toutes ces complications...).

Sagittaire :
N'allez pas penser qu'il va être difficile de faire l'inventaire de vos nombreux défauts à cause de votre bonne réputation ! Premièrement, vous vous dites philosophe et ouvert d'esprit mais en fait ceci est une façon d'échapper à la réalité de la vie quotidienne que vous trouvez "ennuyeuse", disons plutôt que vous n'avez pas vraiment de vie intérieure. Ajoutons que votre intérêt pour la culture et la spiritualité n'est, nous l'avons dit, qu'un intérêt ! En effet, vous ne pensez pas tant par vous-même, vous répétez bêtement ce que vous avez lu ou entendu, tout fier de vous, pensant que vous allez passer pour un grand sage, qui en sait des choses sur le monde. En plus, vous ne savez pas aller en profondeur, vous déballez vite fait vos connaissances, sans aucun esprit critique et analytique. Vous êtes un véritable courant d'air qui ne tient pas en place, ce qui se traduit par une inconstance agaçante, un manque de stabilité, aucun sens de l'engagement, et de la fidélité... Enfin, vous ne savez pas tenir vos promesses, exagérez tout ce que vous dites pour impressionner (et oui vous êtes aussi orgueilleux), ne connaissez pas le mot "tact". Et certains d'entre vous sont de gros bourgeois conformistes...

Capricorne :
Nous avons envie de résumer votre caractère par ceci : un cafard. Effectivement, comme lui, vous faites tout pour passer inaperçu et votre manque de confiance en vous fait peur à voir. Vous êtes sinistre, aimable comme un gardien de prison, muet comme une tombe, froid comme un mort et rigide comme un squelette. Comme pour vous faire pardonner, vous vous essayez dans l'humour, si on peut appeler ça de l'humour, plutôt de l'autodérision pathétique, pince-sans-rire, mais vous-même vous n'y croyez pas vraiment. D'ailleurs croyez-vous en quelque chose ? Votre carrière ? Oui si l'on peut dire, disons même que vous êtes un arriviste, un ambitieux aux dents longues, en somme, un requin. Votre désir ardent de réussir et d'écraser les pauvres victimes sur votre passage signifie que vous devez être très patient et calculateur. Vous voyez tellement loin que vous oubliez de vivre le présent, vous ne pensez qu'à vous et votre travail (donc égoïste en plus), vous ignorez ce qu'est s'amuser. Effectivement, on ne vous voit jamais faire le pitre, cela serait incongru de votre part. Bref, vous êtes ennuyeux à mourir, et en plus de ça pessimiste... (Mais non ne vous flinguez pas, il y a peut-être des gens qui vous aiment même si ça peut paraître incroyable)

Verseau :
Vous vous faites passer pour un original, un rebelle, une sorte de prophète qui apporterait "la" vérité. En fait, manquant tellement d'intensité de caractère, vous faites tout pour compenser cela. Vous avez trop bien conscience que vous n'êtes qu'un mouton parmi d'autres mais ceci vous insupporte ! Vous essayez donc désespérément de vous démarquer de la masse en faisant l'original, mais parfois cela dérape, et vous vous retrouvez marginal et complètement inadapté à votre milieu. N'allez pas vous plaindre après que personne ne veut être votre ami ! L'amitié est d'ailleurs selon vous une valeur sacrée, mais savez-vous au moins ce que c'est ? Vous êtes tellement froid et impersonnel dans le fond (et oui, l'originalité apparente compense cela) car trop cérébral, vous fuyez les rapports intimes, les confidences personnelles. Mais ce n'est rien comparé aux rapports amoureux ! Votre indépendance chronique en ferait souffrir plus d'un(e)... Vous vous voulez altruiste et généreux, mais ceci ne devrait pas être que de la théorie mais devrait venir du coeur... Arrêtez de vous prendre pour un génie inventif et avant-gardiste ou vous allez finir un jour à Sainte-Anne...

Poissons :
Le brouillard, le marasme, le chaos... voilà ce qui résumerait à peu près votre état d'esprit. La clarté, la netteté, le sens des réalités ne sont pas vraiment vos points forts... Vous êtes comme une méduse dans la mer, vous vous laissez porter par le courant sans trop savoir où, comment et pourquoi. D'ailleurs, vous vous en fichez n'est-ce pas ? L'indifférence est aussi une de vos caractéristiques. Vous ne savez pas exactement ce que vous pensez ni qui vous êtes, alors évidemment il est difficile dans ce cas de rester fidèle à vous-même, ce qui se traduit par de l'instabilité, de l'infidélité (vous n'êtes jamais sûr d'aimer vraiment quelqu'un) et de l'opportunisme. Vous vous complaisez dans les psychodrames et êtes maître dans l'art de l'embrouille et la mythomanie délirante. Votre sensiblerie vous complique bien la vie, comme les montagnes russes, vous passez de la transe mystique à la déprime la plus noire. Votre apparente douceur et générosité cachent un manque de fermeté et de caractère. Vous ne savez pas dire non, vous vous coltinez tous les pauvres gens que personne ne veut côtoyer parce qu'ils voient en vous une bonne poire. Inutile de dire que vous n'avez aucune volonté et que vous n'êtes pas ce qu'on appelle un sportif !

: #

--------------------------------------------------------------


Tuesday, July 24, 2007
نه! نشد...!!!
...
گاهی آدم فکر ميکنه که ميشه از خيلي از حرفها راحت گذشت و بيخيال طي کرد... ولي گاهي هم ميشه که يهو بعد از دو سه ساعت که از موضوع گذشته تازه برات روشن ميشه که چي به چي بوده و جريان چي هست و عجب حرفي بهت فروو کردن!!! آلان از همون موقع هاست که هرطور فکر ميکنم مي بينم قابل قبول نيست!
...
باشه عزيزم... منتظر باش! يه جا مي کنم توو پاچت و يه جوری مي کنم توو پاچت که از حلقوومت بزنه بيروون! خداييش نمي دونن!!! جدا نمي دونن!! اصلا نمي تونم بفهمم که به اين راحتي هر کسي فکر مي کنه که حق داره هرچي دلش مي خواد بارت کنه و تو هم هيچي بهش نگي!!! نه عزيزم... نه! اينجا کسي در نميره... از قديم و نديم گفتن دست به مهره بازيه! منم بازی رو ادامه ميدم!

: #

خب! چند تا توضيح در مورد اين مسنجر کنار صفحه بدم... اول از اينکه به خاطر هماهنگي رنگ با صفحه سياهش کردم و واسه همين در قسمت تايپ درست نميشه ديد چي تايپ مي کنيد... البته حدس ميزنم که خودتون مي دونين چي دارين تايپ مي کنين و نيازی به اينکه ببينينش نيست!!! و اينکه مي تونين اسم GUEST رو هم عوض کنين که باز هم اگر با select کردن اين کار رو بکنين اقلا مي فهمين چي اسم خودتونو گذاشتين... يا اينکه اصلا بي خيال بشين و همين GUEST رو استفاده کنين و اقلا توی متن اسمتون رو بنويسين!!! و اينکه اگر enter زدين و نفرستاد لطفا يه بار ديگه کل صفحه رو refresh کنيد... و در آخر اينکه اين مسنجر offline هم ميگيره... پس مي تونين پيام بذارين...

نکته مهم اينکه حتما خودتون رو معرفي کنيد وگرنه يا جواب نميگيريد و يا اصلا... بيخيال... سعي مي کنم مودب بمونم!!!

: #

--------------------------------------------------------------


Monday, July 23, 2007
حالا مي تونين از همينجا با من مسنجر بازی کنيد... برين حالشو ببرين! ديگه از اين بهتر نميشه ها!!!!

: #

--------------------------------------------------------------


Sunday, July 22, 2007
اوووووف... بالاخره اين هفته هم گذشت!!! واقعا ديگه داشتم کلافه ميشدم از بس که بالا پايين رفتم توو اين مدت!!! خدا رو شکر بالاخره اين مرتيکه رفت و منم تونستم يه آب و هوايي عوض کنم و خوشي بگذرونم... دوهفته تمام بيگاری کشيد ازم!!! امروز درست بعد از دو هفته ايميل هامو چک کردم!!! چه خبر بود!!! پر از spam!!! نه بابا... کسي منو تحويل نميگيره! من بيشتر تبليغ ميگيرم تا ايميل از دوستان و اين حرفها!

: #

--------------------------------------------------------------


Thursday, July 05, 2007
يالا... راستش رو بگو... هنوز دوستم داری؟ :))))))

: #

--------------------------------------------------------------


Sunday, July 01, 2007
اي بابا! آدم سر کار قبلي که بر ميگرده و مديرها رو مي بينه تازه مي فهمه که اين همه سال چقدر سرش کلاه رفته بوده! چقدر خوبه که مديرت ميز کناري باشه و هر مشکلي داری بدونه وقت قبلي بهش بگي و مدير عامل از سر جلسه بلند بشه بياد ببينه کارت چيه که اومدي سر جلسه سراغش (حتما مهمه که اومدی ديگه!!!! ديوونه که نيستي!!!!) خلاصه تازه فهميدم که ده سال تو اوون شرکت سرم کلاه رفته!

: #

--------------------------------------------------------------


Friday, June 22, 2007
قرار شده فرودگاه استانبول منو به عنوان بهترين مشتری بهم اقامت دائم بده! بازم امروز يه چهار ساعتي اينجا بايد خوش بگذرونم تا سوار هواپيما بشم!!! گفتن سفر بعدي بهم کارت اقامتم رو ميدن!!! خلاصه اينکه امشب ساعت يازده شب پرواز دارم و از ساعت شش اينجا هستم... بازم اقلا اين اينترنت اينجا هست که آدم سرش گرم بشه!!!

: #

--------------------------------------------------------------


Monday, June 18, 2007
آی که خداييش! هنوز سرکار نرفته اولين ماموريت خارج از کشور هم رفتم... هم اکنون در فرودگاه ايستانبول منتظر نفرات بعدی در حال اينترنت بازی هستم... آی اين کار جديد فاز ميده...!!! حالا هي بگو خودتو چشم بزن!!!

: #

--------------------------------------------------------------


Wednesday, June 13, 2007
آی اينجا خوب فاز ميده!!! اينم از اولين روز که تنها کامپيوتر گير آوردم!!! اينترنت بدون فيلتر و با يه عالمه سرعت!!! خدا عمرشون بده!!!

: #

--------------------------------------------------------------


Sunday, May 27, 2007
يه جوريه! هرچي به روز رفتم از اين شرکت نزديکتر ميشم تو دلم يه جوری بيشتر گيلي ويلي ميره! همش فکر مي کنم دارم خونه ام رو عوض مي کنم... کلي اينجا عادت کرده بودم! کلي اينجا جا افتاده بودم... با همه بدي هاش يه جورايي بد هم نبود... ولي بالاخره اره رو کشيدم بيروون!!! ديگه دور هرچي گذشته بود دارم خط ميکشم!
New Job... New Life!!!

: #

--------------------------------------------------------------


Tuesday, May 22, 2007
ديگه چيزی به رفتن من نمونده! ديگه حتي حوصله اين شرکت رو ندارم! زود در ميرم و ميرم خونه ميشينم پای کامپيوتر و بازی و فيلم ديدن! آخ که چه حالي ميده ولو بشي جلوی تلويزيون و رو يه صفحه بزرگ بازی کني!!!

: #

--------------------------------------------------------------


Sunday, May 13, 2007
بالاخره از اين شرکت که ده سال توش جون کندم و بالا پايين رفتم جدا شدم! امروز به کار جديد OK ميدم و بای بای! ديگه حوصله فکر کردن هم ندارم.. هرچي مي خواد بشه بشه!!! همينه که هست!

: #

--------------------------------------------------------------


Saturday, May 12, 2007
هيچکس هيچوقت قدر اوون چيزی رو که داره نمي دونه! آره به خدا، هميشه ميذارن وقتي که از دست رفت! امروز يه ايميل گرفتم که ميگه: "هنوز دوستت دارم ولي هيچوقت نمي بخشمت!" نه عزيزم! من نه اوون دوست داشتن رو مي خوام و نه بخشيدنت رو! من از اين بازی ديگه خسته شدم! تموم شد! ديگه هيچ برگشتي نيست... آخه چرا هيچوقت قدر چيزهايي که دارين رو نمي دونين؟ چرا بايد سر مسايلي جدايي بياد که ارزش نداره؟ به خدا اين زن (سابق) من ديوونه اس! اوون موقع که بهش ميگفتم نکن! گوش نميکرد... حالا بال بال ميزنه... ولي وسط بال بال زدن نرخ تعيين ميکنه! نه! ديگه تموم شد!
ديروز پيش يکي از وستان فرانسوی بودم... ازم پرسيد چرا اينقدر توی ايران طلاق زياده؟ جوابي ندادم... خودش ادامه داد و گفت: "متاسفانه زنهای ايراني زيادی خواه هستن و منطق ندارن و قدر آدمط که باهاش زندگي مي کنن رو نمي دونن." بازم من جوابي ندادم...

: #


C'est à lire jusqu'au bout,
(et c'est très très ingénieux.)

Un morceau de bravoure...
celui qui a écrit ça est un champion !

A l'UMP, nous accomplissons ce que nous promettons.
Seuls les imbéciles peuvent croire que
nous ne lutterons pas contre la corruption.
Parce que, il y a quelque chose de certain pour nous:
L'honnêteté et la transparence sont fondamentales pour atteindre nos idéaux.
Nous démontrons que c'est une grande stupidité de croire que
les mafias continueront à faire partie du gouvernement comme par le passé.
Nous assurons, sans l'ombre d'un doute, que
la justice sociale sera le but principal de notre mandat.
Malgré cela, il y a encore des gens stupides qui s'imaginent que
l'on puisse continuer à gouverner
avec les ruses de la vieille politique.
Quand nous assumerons le pouvoir, nous ferons tout pour que
soit mis fin aux situations privilégiées et au trafic d'influences
nous ne permettrons d'aucune façon que
nos enfants meurent de faim
nous accomplirons nos desseins même si
les réserves économiques se vident complètement
nous exercerons le pouvoir jusqu'à ce que
vous aurez compris qu'à partir de maintenant
nous sommes avec Nicolas Sarkozy, l'homme de "la rupture tranquille".

Lire maintenant de bas en haut...
en commençant par la dernière ligne
et en remontant jusqu' au début
c'est..... surprenant !!!

: #

--------------------------------------------------------------


Saturday, May 05, 2007
امروز از اوون روزهاييه که اگر بمب هم بترکونين حالم جا نمياد! بدجوری فکرم مشغوله و اصلا حال و حوصله هيچ کاری ندارم! حتي اينکه امروز بعد از ظهر قراره برم نقاش داستانهام رو ببينم و باهاش در مورد داستان و نقاشي اوون صحبت کنم بهم هيچ حس خوبي نميده!!! فکر کنم دارم بدجوری ميترکم... دلم فکر آزاد و خالي از هر دغدغه مي خواد!!! آرامش؟ دوباره رفتي که!!! يالا برگرد!

: #

--------------------------------------------------------------


Wednesday, May 02, 2007
اينم يه وبلاک جديد! برين حالشو ببرين
http://zirechatr.blogspot.com/

: #


Dig if u will the picture
Of u and I engaged in a kiss
The sweat of your body covers me
Can u my darling
Can u picture this?

Dream if u can a courtyard
An ocean of violets in bloom
Animals strike curious poses
They feel the heat
The heat between me and u

How can u just leave me standing?
Alone in a world that’s so cold? (so cold)
Maybe I’m just 2 demanding
Maybe I’m just like my father 2 bold
Maybe you’re just like my mother
She’s never satisfied (she’s never satisfied)
Why do we scream at each other
This is what it sounds like
When doves cry

Touch if u will my stomach
Feel how it trembles inside
You’ve got the butterflies all tied up
Don’t make me chase u
Even doves have pride

How can u just leave me standing?
Alone in a world so cold? (world so cold)
Maybe I’m just 2 demanding
Maybe I’m just like my father 2 bold
Maybe you’re just like my mother
She’s never satisfied (she’s never satisfied)
Why do we scream at each other
This is what it sounds like
When doves cry

How can u just leave me standing?
Alone in a world that’s so cold? (a world that’s so cold)
Maybe I’m just 2 demanding (maybe, maybe I’m like my father)
Maybe I’m just like my father 2 bold (ya know he’s 2 bold)
Maybe you’re just like my mother (maybe you’re just like my mother)
She’s never satisfied (she’s never, never satisfied)
Why do we scream at each other (why do we scream, why)
This is what it sounds like

When doves cry

: #

--------------------------------------------------------------


Monday, April 30, 2007
اين متن رو برای اوني گذاشتم که هنوز مولکول آب رو توی ليوان نمي بينه!

what a wonderful world

I see trees of green........ red roses too
I see ’em bloom..... for me and for you
And I think to myself.... what a wonderful world.

I see skies of blue..... clouds of white
Bright blessed days....dark sacred nights
And I think to myself .....what a wonderful world.

The colors of a rainbow.....so pretty ..in the sky
Are also on the faces.....of people ..going by
I see friends shaking hands.....sayin’.. how do you do
They’re really sayin’......i love you.

I hear babies cry...... I watch them grow
They’ll learn much more.....than I’ll never know
And I think to myself .....what a wonderful world.

: #

--------------------------------------------------------------


Sunday, April 29, 2007
3 down... just waiting for the answer...

: #

--------------------------------------------------------------


Wednesday, April 25, 2007
جالبه! گهگاهي آدم از يه جاهايي ضربه مي خوره که اصلا فکرش هم نمي کنه! آره والا... آدم نمي دونه چي بايد بگه... ولي هرچي هست خيلي بد ميشه که آدم از فاميل ضربه بخوره... از دوست زياد مهم نيست! ولي از پرد و مادر و خواهر و برادر...؟؟!! والا چي بگم...؟ خودم هم موندم چرا اينطور مي کنن! خانواده درجه يک! آره... درسته.. آدم به سايه اش هم ديگه نبايد اطمينان کنه!!!

: #

two down... one more to go...

: #

--------------------------------------------------------------


Tuesday, April 24, 2007
دارم از بي خوابي مي ميرم!!! سه شبه که حوالي ساعت دو و نيم مي خوابم و صبح ساعت پنج بيدار ميشم!

: #

--------------------------------------------------------------


Sunday, April 22, 2007
one down... two to go...!

: #

امروز دارم ميرم رنوپارس... با اين همه تحولاتي که پيش اوومده اگربتونم کارم رو هم عوض کنم که ديگه عاليه! همه چيز ديگه به چند روز و حداکثر چند ماه بنده! خوشحالم... خيلي هم آروم شدم! اين اواخر خيلي عصبي بودم و همش داشتم تو سر خودم ميزدم... ولي ديگه همه چيز داره تموم ميشه و با خيال راحت ميرم سر کار و بار خودم! ولي وقتي job description رنوپارس رو خوندم خداييش يه جورايي برق ازم پريده... ولي مي دونم از پسش بر ميام... فقط مونده بهم يه حقوق درست و حسابي بدن!

: #

--------------------------------------------------------------


Saturday, April 21, 2007
not only... but also...

: #

--------------------------------------------------------------


Tuesday, April 17, 2007
آرامش! اصولا آرامش چيزيه که هيچوقت نبايد از دست داد! خيلي وقتها آدم حس مي کنه که آرومه و هيچ مشکلي نداره... ولي عملا شب که مطری بخوابي مي بيني خوابت نميبره! مي بيني که همش فکرت با فکرهای الکي درگيره! مي بيني وقتي کتاب مي خوني اصلا هيچي ازش نمي فهمي! آره... سخته! ولي آرامش... خودت نمي فهمي چطوری شب خوابت ميبره! گه گاهي هم شب از خواب مي پری و ميبيني از اينکه اينقدر آرووم خواب بودی از خواب پريدي!

: #

--------------------------------------------------------------


Sunday, April 15, 2007
Le plaisir est souvent simple! Just deux corps cote a cote!

: #

--------------------------------------------------------------


Monday, April 09, 2007

J'en ai marre! Et surtout faut que je le dise, je suis très fatigué!!! c'est trop chinat! c'est barbant!!! et les maisons de plus en plus chéres à l'horizon!!!!

: #

--------------------------------------------------------------


Sunday, April 08, 2007
يه حسي بهم ميگه که بنويسم.. خب منم مي نويسم... همچين بد هم نيست که آدم حتي وقتي هيچي برای گفتن نداره بازم بنويسه! ديشب يکي از دوستهام بعد از قرني بهم يه sms زد که کلي خوشحالم کرد... يه تشکر بود! آره خيلي ساده! ولي خيلي به دلم نشست... تشکر از يه هديه ای که واقعا شايد هيچي ممکنه نباشه... فقط هديه اي بوده که مي تونه برای هرکس يه دست آوردی داشته باشه و من خوشحالم که برای اين شخص خوب بوده و خوشحالش کرده! خيلي خوشحالم... مرسي... مرسي از تو!

– Droit devant soi on ne peut pas aller bien loin...
- ...si j’ordonnais à un général de se changer en oiseau de mer, et si le général n’obéissait pas, ce ne serait pas la faute du général. Ce serait ma faute.

: #

--------------------------------------------------------------


Saturday, April 07, 2007
"اين متن به هيچکي ربطي ندارد"
...
جاتون خالي! خيلي هم اين چند روز تعطيلي بد نبود! مخصوصا که يه سفر توپ رفتم که بسيار بسيار بسيار نتيجه بخش بود! خيلي هم خوشحالم و کلي کارهام راه افتاد! ولي بعدش يهو سرما خوردم (سرپا هم خوردم) ولي خوب دو روز خونه نشيني مطلق هم حال داد و کلي استراحت کردم... حالا تنها چيزیکه مونده اين خونه لعنتيه که بايد در بدر بگردم دنبالش! ولي اوونم زود حل ميشه و با حل شدنش خيلي چيزای ديگه هم حل ميشه (مثل تل توی چايي) و بالاخره اينکه خيلي سرحالم... خيلي!!! آره واسه خودم هم عجيبه ولي کيه که بدش بياد!؟
...
...
...
Everything will be exactly like I want it to be!

: #

--------------------------------------------------------------


Friday, March 30, 2007
امروز چه روز خوبي بود! عالي بود! شايد بدون هيچ تارففي بگم که يکي از بهترين روزهای زندگيم رو داشتم... خدا کنه خوبي اين روز هميشه با من بمونه!!!

You don't remember me, but I remember you.
I lie awake and try so hard not to think of you.
But who can decide what they dream?
And dream I do...

I believe in you,
I'll give up everything just to find you...
I have to be with you,
To live, to breathe,
You're taking over me...

Have you forgotten all I know and all we have.
You saw me mourning my love for you and touched my hand.
I knew you loved me then.

I believe in you,
I'll give up everything just to find you...
I have to be with you,
To live, to breathe,
You're taking over me...

I look in the mirror and see your face,
If I look deep enough.
So many things inside that just frighten you,
Are taking over...

I believe in you,
I'll give up everything just to find you...
I have to be with you,
To live, to breathe,
You're taking over me...

(Taking over me...)
You're taking over me
(Taking over me...)
Taking over me

: #

--------------------------------------------------------------


Tuesday, March 27, 2007
Les "mots" sont puissants! Oui, des fois on parle, on parle et on parle et on ne fait pas du tout attention aux mots qu'on utilise, et des fois c'est le silence! Même l'absence de mot est puissante. Quand on parle aux gens qu'on aime, les mots prennent une forme encore plus puissante, chaque mot devient tellement important que son impacte peut changer complètement la direction de la discussion. On fait rarement attention aux mots qu'on utilise. Je ne parle pas de moi, je ne parle pas de toi, juste que la splendeur de certains mots ne doit en aucun cas être souillée! Ni par moi, ni par personne!

"Je t'aime", c'est une longue phrase capable de raconter toute une vie!

: #

--------------------------------------------------------------


Monday, March 26, 2007
Les mots sont comme la soie, doux et agréable...
Les mots sont comme la pluie, généreux et fertile...
Les mots sont comme la neige, éphémère et fragile...
Les mots sont comme la mort, éternel et impérissable...

Seul celui ou celle qui saura lire entre les lignes,
pourra savourer sa puissance, son profondeur et son âme...
et garder ainsi le "silence",
qui n'est autre que son absence...

: #

--------------------------------------------------------------


Sunday, March 25, 2007
اول از همه... سال نو مبارک... به اميد اينکه سال خوبي باشه...
...
...
بعدش هم که کلي تو همين يه ذره تعطيلات خوش گذرونديم و ول چرخيديم... فکر کنم بازم همين بساط ادامه داره... ولي خدا ميدونه! به هر حال به همه اوونايي که بلدن خوش بگذرونن بازم ميگم که برين حال کنين و از سال نو لذت ببرين!!!

: #

--------------------------------------------------------------


Monday, March 19, 2007
امشب مست و پاتيل (آتيل و پاتيل) نشستم خوونه! مستم نه به خاطر اينکه، مثل اينکه بعضي ميگن، به خاطر فراموش کردن!!! فقط چون دارم حال مي کنم! خيلي حال ميده!!! فقط يه ايراد داشت که امشب پا گير نيومد!!! آخرش هم مجبور شدم تکي آتيل و پاتيل بشم!!! ولي آخ! جاي همتون خالي!!!

: #

--------------------------------------------------------------


Saturday, March 17, 2007
يه عمری خودمو توی قفس ديدم...
يه عمری توي همين قفس تنها بال بال زدم...
حالا که دارم يه خورده نفس ميکشم چرا بايد با من اين رفتار رو کرد؟ چرا نمي تونين وضعيت منو بپذيرين؟ چرا بايد همش من دوباره ساکت بشم و صدام در نياد... نه! من ديگه نمي تونم! خفه شدم! من همينم که هستم.. آزاد! نه سئوالي جواب ميدم و نه آماری پس ميدم... تصميم هايم هم روز به روز ميگيرم... روز به روز زندگي مي کنم و مي خوام از هر لحظه اونطور که دوست دارم لذت ببرم و استفاده کنم! چرا بايد خودمو که سالها و سالها با همه تطبيق دادم دوباره تطبيق بدم؟! مگه چقدر من الواطي مي کنم؟ مگه من لات و دروغگوام؟! مگه مت هرز مي پرم؟! نه! من فقط آزادم و از آزاديم مي خوام لذت ببرم! حالا مي توني با من کنار بيای؟!
...
...
...
من در خدمتم!

: #

--------------------------------------------------------------


Wednesday, March 14, 2007
از اوونجايي که آدم باسن مبارکش ميسوزه که Windows Vista رو دارن تو مقازه ها به قيمت ناقابل شش هزار تومان ميفروشن و از اونجاييکه Office 2007 تنها به صورت CD و به همان قيمت بفروش ميرسد اينجانب تصميم به تکسير و فروش CD گرفته ام به نصف قيمت بازار:

DVD Windows Vista RTM Final with Crack: 2,500 Toman
+ CD Softwares compatible Vista: 3,500 Toman
DVD Microsoft Office 2007 + Microsoft Money 2007: 3,500 Toman

اگر هم همه اينا رو با هم بخواهين روی هم رفته دوتا DVD ميشه که به قيمت ناقابل پنج هزار تومان ميدم خدمتتون!!!

مخلصات

: #

--------------------------------------------------------------


Sunday, March 11, 2007
راستي... وبلاگ من... همين آتيل و پاتيل، پنج ساله شده!!! هوورررررراااااا... بگو ماشااله!!!! عجب همتي دارم من که پنج سال تونستم اينجا تا دلم خواسته دری وری گفتم و نوشتم و خواستم دهها بار ببندمش و دوباره بازش کردم و اين حرفها!! خداييش عجب وبلاگ توپي دارم.. ممکنه زياد (زياد که هيچ! اصلا بگم بهتره) معروف نباشم.. ولي کلي توی اينترنت search ميشم و کلي هم وضعم خوبه!

واقعا دری وری نوشتن کار ساده ايه! کافيه هرچي دوست داری بنويسي! مثلا، دو شب پيش داشتم برای کسي توضيح ميدادم که نوشتن راحته.. بنويس.. خودتو خالي کن و منتظر نباش ببيني چي ميشه! فقط بنويس که بتوني راحت حرفهاتو زده باشي! و نترس.. نترس از اينکه اين احتمال پيش بياد که کسي متن نوشته هاتو بخونه و ازت ايراد بگيره.. موقع نوشتن بايد سعي کني هميشه خودت باشي!!!

به هرحال ...
تولد... تولد... تولدت مبارک...

اينم اولين post در آتيل و پاتيل. اينجا کليک کنيد!

: #

آره! مي خوام بلند بگم! چرا نبايد غد باشم؟ چرا نبايد راحت حرف بزنم؟ چرا بايد خواسته هام هميشه با ديگران (آره! ديگران) هماهنگ باشه؟ همه ادعای دونستن مي کنن... حتي خود من! ولي در عمل موقعي که بايد اون کار رو انجام بدن انگار نه انگار! (آره! حتي خود من!!!!) ولي اصلا من هيچ دليلي بر اين نمي بينم که بخوام خودمو با ديگران تطبيق بدم! نه! اين ديگران هستن که بايد خودشونو با من تطبيق بدن!

دلم مي خواد دو روز پشت سر هم برم واسه خودم ول بچرخم...
دلم مي خواد برم واسه خودم بدون هيچ پيش بيني برنامه بذارم!
دلم مي خواد واسه خودم و کارام خودم تصميم بگيرم!
تازه...
اصلا هم دوست ندارم کسي به کارهام ايراد بگيره!
اصلا دوست ندارم کسي بخواد بهم بگه اين کارم درسته يا اون کارم غلط!
کاملا خودخواهم...
کاملا دلم مي خواد هر کاری تو همون لحظه دوست دارم انجام بدم!

: #

--------------------------------------------------------------


Wednesday, March 07, 2007
اصولا آدم بايد بلد باشه حق خودشو خودش بگيره! بايد بلد بود و دونست که هر جايي که ميره و رای هر کاری که ميره چقدر اونجا حق و حقوق داره و تا چه حد ميشه هر حرفي که بهت ميزنن رو تحمل کرد! هميشه حق و حقوق خودتون رو بدونين!!! هزار جا به دردتون خواهد خورد

: #

--------------------------------------------------------------


Sunday, March 04, 2007
Kery James

Message d'amour même en temps de guerre
Alors que certains attisent les passions
Moi j'rappe pour les Noirs, les Arabes et les Blancs
Saches que je suis pas de ceux qu'effrait la différence
Ta couleur de peau pour moi ne fait aucune différence
Y a pas de couleur pour aimer, pas de couleur pour souffrir
Pas une couleur qui t'empêche de mourir
Pas une couleur pour s'aimer, pas une couleur pour sourire
Pas une couleur pour pleurer (tu le sais)
Dans nos différences nous sommes liés
Nos apparences ne sont pas toujours le reflet
de ce que contiennent nos cœurs et c'est ce qui importe
Y a pas de couleur pour que la mort t'emporte
Y a pas de couleur pour tricher, pas d'couleur pour tromper
Pas de couleur pour blesser ou tuer
Pas une couleur qui t'immunises contre la douleur
Pas une couleur qui te rendes supérieur (sache-le!)

Ma sœur y a pas d'couleur pour pleurer
Tu vois mon frere, y a pas d'couleur pour aimer
Pas d'couleur pour soufrir
Pas d'couleur pour sourire
Y a pas d'couleur pour pleurer

Y a pas de couleur pour être stupide, ignorant, raciste et borné
Pas une couleur attitrée à l'absurdité
Pas une couleur qui prouve ton intelligence
Pas une couleur qui témoigne de ta tolérance
Pas une couleur qui t'empêche de te sentir seul
Foudroyé, rescapé d'un amour manqué
Pas une couleur qui t'abrite de la pauvreté
Pas une couleur qui garantisse ton honnêteté
Pas une couleur qui te protège de l'erreur, frère
Pas une couleur qui te protège de la peur, sœur
Pas une couleur qui t'innocente de toute injustice
Aucune couleur ne garantit ta réussite
J'connais les méfaits du racisme et ce qu'ils provoquent
Quand l'exclusion devient rage, arrive le choc
Même en temps de guerre alors que la paix agonise
J'réanime l'amour dont l'absence m'épuise

Y a pas d'couleur pour pleurer
Pas d'couleur pour aimer
Message d'amour même en temps de guerre

Y a pas d'couleur pour pleurer
J'dis qu'il n'y a pas d'couleur pour aimer
Message d'amour même en temps de guerre
Moi j'rappe pour les Noirs, les Arabes et les Blancs
J'suis pas là pour leur dire ce qu'ils veulent entendre

: #

--------------------------------------------------------------


Saturday, February 24, 2007
IRANCELL. posting via mobile internet

: #

--------------------------------------------------------------


Tuesday, February 20, 2007
آنگاه كه دوست مي داري همواره كسي به ياد تو باشد به ياد من باش كه من هميشه به ياد تو هستم
از طرف بهترين دوست تو: خدا

: #

--------------------------------------------------------------


Monday, February 19, 2007
The Glass in never half-empty! it ALWAYS has, at least, ONE molecule of H2O!!!

: #

--------------------------------------------------------------


Sunday, February 18, 2007
يه Post قديمي پيدا کردم ديدم آی راست ميگفتم اوون موقع ها!!! آی راست مي گفتم!!!
...

...
بو كشيدن!!!
مردم به خدا بو مي كشن! يه روزايي پيدا ميشه كه توو خوونه نشستي و نه تلفن زنگ مي زنه! نه تو Chat Room ها كسي پيدا مي شه! نه بچه محله هاتوون ميان تو كوچه! نه تلويزيون چيز مالي داره (البته اين يه مورد توو ايران هميشگيه)! و حتي يه فيلم درست حسابي هم ندارين كه ببينين!!! بعدش يهو يه معجزه ميشه! يكي بهتون زنگ مي زنه كه سه هفته ديگه يه مهموني گرفته و شما هم دعوتين! تا اوون موقع هم دلتوونو خوش مي كنين كه بالاخره سه هفته ديگه يه مهموني هست كه برين! بد بختي ها از همين لحظه شروع ميشه!!!

درينگ درينگ: تلفن رو بر مي دارين… سلام خوبي؟ مرسي چه خبر؟ سه هفته ديگه مهموني دعوتي… راست ميگي؟ آخه من جايي دعوت دارم!!! چي دعوت داري؟ نه به خدا نمي شه نياي بهم بر مي خوره! خب باشه يه كاريش مي كنم! نه كاريش نكن حتما بيا!!!
درينگ درينگ: تلفن دوم! سلام سلام! سلام خوبي؟ مرسي ببين زياد وقتتو نمي گيرم… نه بابا بفرماييد… ببين سه هفته ديگه مهموني دعوتي!!! جدا راست ميگي؟ آره به خدا همه بچه ها هم هستن! ببين من دو جا دعوت دارم! چي چيو دعوت دارم بايد حتما بياي!!! ببين آخه… آخه نداره منتظرتم…
درينگ درينگ: تلفن سوم… آلو… بله… سلام عليكم قربان شما به مهموني سفارت دعوت شديد! جدا راست ميگين؟ كي؟ سه هفته ديگه!!!
درينگ درينگ: تلفن چهارم! آقا شما برنده سفر به كيش شدين! هوووورررررررااااا!!!!!! خب كي هست؟ سه هفته ديگه قربان!!!
درينگ درينگ… و بدبختي ادامه دارد!

آخه يكي نيست بگه جريان چيه؟؟؟ مردم بوو ميكشن ببينن كي تو كار و زندگي داري تمام كاراشوونو بذارن براي همون موقع!!!

نتيجه اخلاقي:
مطمئن باشيد در هر صورت قبل از مهموني هاي مذكور يه آنفولانزاي سخت ميگيرين كه شما رو توو خوونه حبس ميكنه!!

: #

--------------------------------------------------------------


Saturday, February 10, 2007


01. Marriage is not a word.
>> It's a sentence (a life sentence).

02. Marriage is love. Love is blind.
>> Therefore marriage is an institution for the blind.

03. Marriage is an institution in which a man :
>> loses his Bachelor's Degree and the woman gets her masters.

04. Marriage is a three-ring circus:
>> engagement ring, wedding ring and suffering.

05. Married life is full of excitement and frustration:
>> In the first year of marriage, the man speaks and the woman listens.
>> In the second year, the woman speaks and the man listens.
>> In the third year, they both speak and the NEIGHBOURS listen.

06. A happy marriage is a matter of giving and taking;
>> the husband gives and the wife takes.

07. Son: How much does it cost to get married,Dad?
>> Father: I don't know son, I'm still paying for it

08. Son: Is it true Dad? I heard that in ancient China, a man doesn't know his wife until he marries her.
>> Father: That happens everywhere,son,EVERYWHERE!

09. Love is one long sweet dream,
>> and marriage is the alarm clock.

10. They say that when a man holds a woman's hand before marriage, it is love
>> after marriage it is self-defense.

: #

--------------------------------------------------------------


Tuesday, February 06, 2007

عجب حالي ميده آدم وبلاگشو فيلم بذاره ها!!!! خيلي باحاله... آقا خدا پدر جد اين سايت رو بيامورزه!!! خيلي بهتر از youtube يا google video هستش... تازه فورمت 3gp هم ساپورت مي کنه!!!

: #


--------------------------------------------------------------


Sunday, February 04, 2007

All that I'm living for
All that I'm dying for
All that I can't ignore
Alone at night

I can feel the night beginning
Separate me from the living
Understanding me
After all I've seen
Piecing every thought together
Find the words to make me better
If I only knew how to pull myself apart

All that I'm living for
All that I'm dying for
All that I can't ignore
Alone at night
All that I'm wanted for
Although I wanted more
Lock the last open door-
My ghosts are gaining on me

: #

...

خدايا...
اي کاش منم بلد بودم... اي کاش منم مي تونستم...

The pain that grips you
The fear that binds you
Releases life in me
In our mutual
Shame we hide our eyes
To blind them from the truth
That finds a way from who we are

Can't wash it all away
Can't wish it all away
Can't cry it all away
Can't scratch it all away

: #

--------------------------------------------------------------


Saturday, February 03, 2007
نه! اصلا قبول ندارم!
نميدونم چرا...
واقعا نميفهممچرا بايد اينطوری با موضوع برخورد کرد! اصلا برام منطقي نيست! اصولا من آدمي هستم که تا آخرش پا باشم... پای هرچيزی (تقريبا) هستم... هميشه هستم... به شرطي که... آره بابا... همه چيز يه شرطي داره... به شرط کارها پيش ميره.. نميشه که الکي الکي آدم باشه ولي اوون يکي پا نباشه...! يه پايي آدم لنگ ميزنه!
آره... اصولا من هميشه پا هستم... پای حرفي که ميزنم هستم... ولي وقتي سليقه ها فرق مي کنه و هر کسي (حتي خود من) با موضوع يه طرفه برخورد ميکنه.. اونوقته که موضوع به گه ميشينه... هرکسي حرف خودشو ميزنه و ناله خودشه سر ميده!

قرار نيست به يکديگر خيره شد... قرار اينه که به يک سو نگريست!

: #

--------------------------------------------------------------


Thursday, February 01, 2007
نامرديه!!! قبول نيست!!! نمي دونم جريان چيه.. چرا اينقدر تعداد l'inconnue ها داره زياد ميشه!!! لطفا از اين پس خانمهای l'inconnue زحمت بکشن و يه خورده بيشتر خودشون رو مشخص کن!!! قبلا دوتا بودين... حالا فکر کنم بيشتر شدين...!!! بابا اين همه l'inconnue که به درد من نمي خوره!!! من اصولا connue ها رو بيشتر ترجيح ميدم... پس لطفا شما رو جوون جدتون connue بشين!!!

در مورد رنگ و روی وبلاگ هم شرمنده!!! يه توضيح بدم.. اصولا رنگ و روی وبلاگ من با حال و هوای من متغييره!!! اوون موقع که شروع کردم و سرمه ای رنگ بود، رنگ خودم بود... بعدش که آبي کمرنگ شد... چون شاد بودم... بعدش که سفيد شد... چون دلم آزادی مي خواست... حالا هم که سياهه... خوب چون سياهه ديگه! فعلا حالم سياهه و از قرار معلوم فعلا سياه باقي مي مونه... واسه همين شرمنده که رنگش فعلا عوض نميشه...

فال امروز بعضي ها!!!
زياد فکر نکنيد!!! اصلا فکر نکنيد...!!! خوب آره ديگه.. وقتي بلد نيستين فکر کنيد و يا اينکه وقتي که به جای فکر کردن داستان بافي مي کنيد بهتره که فکر نکنيد! اصلا نه داستان هاتون قشنگه و نه به حقيقت نزديکه!!!

مخلص

: #

--------------------------------------------------------------


Wednesday, January 31, 2007
دور روز تمام پای بازی... آی چه حالي ميده... وسط هفته تعطيل باشي بشيني همش بازی کني!!! آی چه حالي ميده!!! شب قبل تاسوعا که بساط پيتزا رو به راه کرده بودم... تا صبح بازی کردم و خوردم!!! ولي کلا من اصلا با اين دو روز رابطه خوشط ندارم! نميدونم چرا... ولي خب يه جورايي بهم نميسازه!!!

ديشب خيلي زحمت کشيديم... از در خونه رفتيم بيرون!!! رفتيم يه بنده خدای فرانسوی رو ببريم مراسم شام غريبان تماشا کنه.. رفتيم ميرداماد... ولي دير رسيديم... ساعت 10:30 شب نيرو انتظامي زودتر از ما رسيده و بود و همه رو دودر کرده بود... نه تنها خبری نبود.. بلکه غذا هم نبود.. واز همه مهمتر شام هم درست حسابي آخرش گيرمون نيومد!!! ميگم که.. من اصلا با تاسوعا و عاشورا رابطه خوشي ندارم! بايد ميشستم توو خونه حال خودمو ميکردم!!!

امسال لب به نزری نزدم...!!! ساله ديگه شايد جبران کنم!

: #

--------------------------------------------------------------


Saturday, January 27, 2007
اين بابا تا يه مدت پيش (حدودا يک يا دو ماه پيش) کلا تمامي متون آهنگهايش ممنوع الانتشار بود!!! اصلا يک دونه متن هم نمي شد از اينا پيدا کرد.. ولي آلان همه آزاد شدن!!!
NTM
-----------------------
...
L'âme stressée, le cerveau compressé,
comme usé par la guerre des nerfs
à laquelle je dois me livrer.
Subir sans pitié, sans répit, voilà ma vie.
Gris semble l'avenir et noir est a couleur de mon esprit.
Je n'essaye plus de comprendre, ni de me faire entendre,
je suis le troupeau avec un numéro collé dans le dos.
Métro, boulot, aseptisé du cerveau.
Mon ultime évasion se trouve dans le flot de ces mots.
Quarante ans de déboires passés à la lumière du désespoir.
Tu peux me croire ça laisse des traces dans le miroir.
J'ai les neurones affectés et le cœur infecté,
fatigué de lutter, de devoir supporter la fatalité
et le poids d'une vie de raté.
Voilà pourquoi je m'isole, pourquoi je reste seul.
Seul dans ma tête libre, libre d'être
un esclave en fait battant en retraite,
fuyant ce monde d'esthètes en me pétant la tête.
OK, j'arrête net, j'appuie sur la gâchette.

: #

--------------------------------------------------------------


Thursday, January 25, 2007
دوست واقعي:

اين نوع دوست از ناياب ترين دسته دوستان آدمه... جالب اينکه با تمام ناياب بودنش و بدون ربط به اخلاقيات آدم... هميشه هرکس يه دونه از اين دوستها داره... جالبتر اينکه اين نوع دوست اصلا احتياج به نگهداری نداره... يا خيلي کم احتياج به نگهداری داره (يه جورايي مثل کاکتوس مي مونه!!!!!)... خصوصيات اين نوع دوست:
- سالي يه بار هم ممکنه نبينيش
- سالي يه بار هم ممکنه باهاش حرف نزني
- سالي يه بار هم ازش خبر نداری
- سالي يه بار هم باهم خوش نمي گذرونيد
- ولي... عجيبه که هر وقت زمين مي خوريد... هروقت اتفاق بدي براتون مي افته.. هروقت نياز به کمک دارين... هروقت نياز به دوست دارين... بدون هيچ خبری روو تون رو بر مي گردونين و مي بينيد که دستش رو به طرفتون دراز کرده... هروقت گريه دارين و سرتون خم شده، مي بينيد که روی شوونه اوون خم شده... هروقت تنتون از درد داره ميشکنه... دستهای اوونه که دردتون رو تسکين ميده!
اين نوع دوست بسيار نوعه عجيبيه... اگر دور و ور خودتون همچين کسي رو مي شناسين... قدرش رو بدوونين...

: #

--------------------------------------------------------------


Wednesday, January 24, 2007
امروز به دسته بندی "دوست" ميپردازيم!!!
آره بابا، خداييش (تو خاله شي يا دائيش؟) کاره سختيه!! حساب اينو بکن که از خيلي ها اگر بپرسي که دوستانش رو برات دسته بندی کنه، فقط ميگه اين دوست صميمي منه يا اوون دوست خوبمه!!! ديگه از اين دو دسته خيلي ها بلد نيستن بالا تر برن! حالا سعي مي کنيم که برای اين دسته ها هم يه اسمي بذاريم که يه حالي هم به فرهنگ زبان فارسي بديم...

دسته اول: دوست صميمي (آره، از معروفها شروع کردم)
دوست صميمي اوونيه که توی روز فقط وقتي که خوابي بهش فکر نمي کني! حد اقل دوبار در روز باهاش تماس داری و حداقل دوبار در هفته با هم بيرون ميرين... اين دوست همونيه که به خاطر يه دختر يا پسر دوستيتون يهو تبديل ميشه به دشمني!!!! در ضمن هيچوقت با دوست صميمي خودتون در مورد اسرار خودتون صحبت نمي کنيد!!!

دسته دوم: دوست خيلي خوب
دوست خوب اوونيه که دو روز در هفته باهاش تلفني حسابي صحبت مي کنيد و هفته اي يک بار هم با هم ميرين بيرون و کلي با هم خوش مي گذرونين! اصولا قسمت اعظم غيبتها با اين دوست انجام ميگيره و اصولا اين دوست تا بيست درصد اسرار شما رو مي دونه.

دسته سوم: دوست خوب
اين از اوناييه که پای خوبيه برای کارهايي که هيچکس ديگه حاظر نيست با شما انجام بده... مثلا اگر مي خوايين دو در کنيد و جايي برين که نبايد کسي بدونه... اين دوست خوب شما رو کاملا پوشش ميده. اين دوست اصولا خيلي از اسرار شما رو ميدونه و به موقعش هم اگر بخواين خودشو دو در کنيد همين اسرار شما رو ميره ميذاره کف دست بقيه!!!

دسته چهارم: دوست درد دلي
اين يه رقم دوست از اوناييه که آخره سنگ صبوره!!! هيچوقت کاری باهاش ندارين ولي کافيه يهو يه بلايي سرتون بياد... يهو يادش مي افتين... بهش زنگ مي زنين و تا اونو هم به گريه ندازين ول کن موضوع نيستين!!! اين نوع دوست رو بايد خيلي هواشو داشت... چون اگر در ناله کردن زياده روی شود يهو از دست ميره و ديگه ندارينش!!!

دسته پنجم: دوست الکي
اين دسته دوست ديگه آخره دوستيه!!! اينا رو سالي دوازده بار نميبيني... هر وقت هم که ميبيني تا دو هفته برنامه غيبت در موردشون به راهه!!! ولي آي از اوون روزی که مي بينيشون... اينقدر قربون صدقشون ميري که همه اطرافيان فکر مي کنن که اين يارو "دوست خيلي خوب" شماست!!!

دسته ششم: دوست
آره... اين دسته فقط اسمش "دوست" هستش! البته اين ادعای شماست که با طرف دوست هستشن!!! چون اسمشو و شماره تلفنشو بلدين فکر ميکنيد دوستتونه!!! اون بنده خدا هم که از دنيا بي خبر با شما "آشنا" شده روزی ميفهمه چه بلايي سرش اوومده که شما يهو کارتون مثل خر تو گل گير مي کنه و يادتون مي افته که اين "دوست" شما در فلان وزارت خونه يه پست مهم داره!!!! لطفا با اين دسته از "دوستانتون" درست رفتار کنيد!!!

دسته هفتم: دوست احمق
اصلا نمي دونم چرا اين دسته بايد وجود داشته باشه... اصولا اين نوع دوست از دوستان دوستان پيدا ميشن که تو يه جلسه ديدن کلي باهاشون گفتين و خنديدين.. آخرش هم يارو آويزوون شده و به هيچ نحوي هم جدا نميشه!!!

دسته هشتم: دوست سکس! يا sex friend
آره... اين دسته وجود داره! ولي بسيار ناياب است!!! بايد خيلي گشت تا يه sex friend بشه پيدا کرد... ولي وقتي پيدا کردين ديگه نونتون توی روغنه! اين نوع دوست رو ممکنه در طي سال سه يا چهار بار ببينيد ولي همين سه يا چهار بار براتون بهترين روزهای زندگيتون در همون ساله! نگهداری از اين نوع دوست بسيار سخته... اصولا نبايد زياد به پرو پاشون پيچيد و به "هيچ عنوان" نبايد با اين نوع دوست Love ترکوند! چون کاملا اين دوستي رو مي پروونه!!!

دسته نهم: دشمن
اين نوع خاص که البته در دسته دوستان قرار ميگيرد (برخلاف انتظار شما) نوع بسيار مهمي است! نکته قابل توجه در مورد اين دوست اينه که شما هميشه ازش خبر دارين و در تمام اين مواقع اعصاب خودتونو در مورد اين اخبار خراب مي کنيد! ولي توجه داشته باشيد که در شرايط خاص (مثلا در مورد دعوا با دوست صميمي) اين دسته تغيير هويت داده و ناگهان تبديل به Super BEST Friend مي شود...

دسته دهم: Super BEST Friend
اين نوع دوست به هيچ عنوان راحت به دست نمي آيد... اين نوع دوست تنها بعد از سالها دشمني قابل بدست آمدن مي باشد... نحوه نگهداری از اين نوع دوست بسيار سخت است... ولي در صورتي که قابليت نگهداری آن را داشته باشيد برای هر کار و يا هر لحظه يه پای ثابت داريد که هميشه همراهتونه!!!

دسته يازدم: دوست وسيله اي
اين دوست خيلي به درد مي خوره... نبايد زياد ازش انتظار داشت و نبايد هم زياد آويزوونش شد! اين نوع دوست بسيار باحال... توپ... خوش گذرون... پر از انرژی و خلاصه هزارتا خوبي داره... اشکالش اينه که اوونم اصولا شما رو به همين چشم مي بينه... پس بهتون بر نخوره!!! اين نوع دوست در هر لحظه ای که اراده کنيد هست.. به شرطي که پا تو کفشش نکنيد!!!

دسته دوازدهم: اوه اوه اوه اوه!!!
راستي مي دونين متوسط هوش يک گروه رو چطوری حساب مي کنن؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

متوسط هوش يک گروه مساوي است با کمترين هوش گروه تقسيم بر تعداد افراد گروه!

خوب... برای امروز بسه!!!

: #

--------------------------------------------------------------


Monday, January 22, 2007

Seul dans la pénombre, avec mon passé,
cherchant à me remémorer les joies et les raisons
pour lesquelles j'encaisse la monotonie de cette vie.
Plus désarmé qu'au premier jour,
les années blanches de ma jeunesse
se sont laissées posséder.
Quant au futur! Le futur j'ose même pas y penser.
Vide est ma vie et pourtant je n'ai pas choisi
tant le présent n'est que néant...

Tout a commencé sûrement le jour où je suis né,
le jour où je n'ai pas croisé la bonne fée
qui aurait fait de moi ce que je ne suis pas.
Ceux qu'il m'arrive d'envier parfois,
ceux que la vie à doté d'une chance,
mais moi malheureusement voilà, je n'en suis pas là,
et privé de ça, pourquoi devrais-me mener un combat?
De toutes façons pas la peine,
je connais la rengaine mais je n'ai pas de force.
Mon amour pour la vie s'est soldé par un divorce,
moi aussi j'ai rêvé de connaître l'idéale idylle,
le désir, la passion de ne pas perdre le fil.
Quitter sur le champ la ville, s'isoler sur une ile.
Au lieu de ça, ma vie file, se faufile et défile
sans domicile fixe.
J'ai toujours relevé la tête, même à genoux.
Mais ce soir, je suis fatigué de lutter
et pense sérieusement à tout déconnecter.
L'hiver a posé son manteau,
comme si la mort était déjà là, tout près de moi.
Le froid me lacère la peau,
comme cette vie, dont je n'ai plus envie.
Egaré dans ces pensées, où tous ne cessent de m'apitoyer.
Voilà, ce soir je vais craquer, ne pouvant échapper à mon destin.

L'âme stressée, le cerveau compressé,
comme usé par la guerre des nerfs
à laquelle je dois me livrer.
Subir sans pitié, sans répit, voilà ma vie.
Gris semble l'avenir et noir est a couleur de mon esprit.
Je n'essaye plus de comprendre, ni de me faire entendre,
je suis le troupeau avec un numéro collé dans le dos.
Métro, boulot, aseptisé du cerveau.
Mon ultime évasion se trouve dans le flot de ces mots.
Quarante ans de déboires passés à la lumière du désespoir.
Tu peux me croire ça laisse des traces dans le miroir.
J'ai les neurones affectés et le cœur infecté,
fatigué de lutter, de devoir supporter la fatalité
et le poids d'une vie de raté.
Voilà pourquoi je m'isole, pourquoi je reste seul.
Seul dans ma tête libre, libre d'être
un esclave en fait battant en retraite,
fuyant ce monde d'esthètes en me pétant la tête.
OK, j'arrête net, j'appuie sur la gâchette.

: #


Pourquoi le système et l'béton m'emprisonnent
Pourquoi mon fils devrait-il naître à Babylone
Pourquoi j'entends l'alarme qui sonne
C'est trop souvent que j'me questionne
Mais dites-moi pourquoi un jour ou l'autre on doit mourir
Pourquoi pourquoi pleurer pourquoi sourire
Pourquoi j'ai besoin de changer d'air
Me rapprocher de la lumière

Pourquoi le système m'oppresse
Me fatigue et me stresse
Pourquoi la police m'aggresse
Pourquoi tant de pipo dans la presse
Pourquoi chaques jours j'encaisse
Pourquoi Babylone me tiens en laisse
Pourquoi elle veut que j'me rabaisse

: #

--------------------------------------------------------------


Sunday, January 21, 2007
من علم غيب دارم! بعضي وقتها حس ميکنم که زيادی آدمها رو خوب مي شناسم... نبايد اينقدر بشناسم... آره به خدا... خواب هم که مي بينم (سالي يه بار که يادم مي مونه خواب چي ديدم) اينقدر واضح مي تونم خوابمو تعبير کنم که نگو و نپرس! جالب اينه که اون کسي که ادعا ميکنه منو ميشناسه... آخرش هم منو درست نشناخته و بدون شک و بدون هيچ فکری در مورد من نظر ميده!

فلسفه اشتباهات من هم خيلي جالبه... اصولا من اشتباه مي کنم تا خلافش ثابت بشه! (البته اگر روزی بشه که خلافش ثابت بشه! چون بعضي وقتها آنچنان اشتباه های من بزرگن که هيچ وقت اصلا خلافش وقت پيدا نمي کنه که ثابت بشه!!!) خوب ديگه... چه ميشه کرد! از قديم و نديم گفتن که هيچکس کامل نيست!!!

: #

--------------------------------------------------------------


Saturday, January 20, 2007
اصلا نميشه درست فهميد که آيا اون چيزی که فکر مي کني درسته يا نه! اصولا بايد يه قاعده ای برای اين موضوع وجود داشته باشه... ولي به نظر مياد که هيچ قاعده ای وجود نداره! ديشب يه خواب خفن ديدم!!! جالب اينکه سه چهار بار هم از خواب بيدار شدم... حتي رفتم سر يخچال آب خوردم!!! ولي بازم وقتي برگشتم خوابيدم دنباله اون خواب رو مي ديدم... بي صاحاب اين خوابه پر از پيام بود! آره.. همش سعي مي کرد بهم يه چيزی رو بفهمونه... حالا مي خوام بدونم اون چيزی که من فهميدم و فکر مي کنم درسته يا نه!!! آره؟ درسته؟!!! يا نه... بي خيال.. همش خواب بوده!!!

: #

--------------------------------------------------------------


Thursday, January 04, 2007
آروم آروم!
به نظر من اصلا ادم نبايد به خاطر چيزايي که به هيچ عنوان ارزش نداره (البته کاملا قابل قبوله که ارزش يه معيار نسبي هستش و برای هر کس فرق داره) ناراحت کنه! اصولا از ديد من آدم بايد بتونه خيلي با حوصله محيط و اطرافش رو برسي کنه... مسائل رو با خونسردی بسنجه و بعد از اين يه تصميم بگيره! از همه مهمتر اينکه... آدم بايد ياد بگيره که "نه" بگه! آره... به خدا اين نه گفتن خودش يه مسئله حياطيه! خيلي مهمه که بلد باشي بگي نه! بابا جون به خدا صواب مي کنيد اگر يه خورده اين احساسات رو کنترل کنيد.. صاب داره اگر بتونيد يه خورده هم توی احساسات منطق رو جا بدين! نه گفتن رو هم ياد بگيريد! اينم صوابش خيلي زياده ها!!!

: #

--------------------------------------------------------------


:: Blogger :: Home :: Archives :: Contact ::