:: Blogger :: Home :: Archives :: Contact ::


Thursday, February 28, 2002
با سلام
اولش مي خواستم به اين داداش سجودي گير بدم... ولي بعد از اينكه فهميدم چه اتفاقي براشوون افتاده خيلي ناراحت شدم و كلي هم غصه خوردم!!! جدا ميگم خيلي نامرديه!
براي همين امروز فقط براي برادران سجودي آرزوي موفقيت مي كنم و اميدوارم كه هميشه سالام و سرحال باشن!
براي خالي نبودن موضوع هم برين حتما به اين سايت يه نگاه بندازين اسمش آينه است و واقعا بي نظيره! من كه شخصا از كليه دست اندركارانش تشكر مي كنم!

مخلص

: #

--------------------------------------------------------------


Monday, February 25, 2002
بو كشيدن!!!
مردم به خدا بو مي كشن! يه روزايي پيدا ميشه كه توو خوونه نشستي و نه تلفن زنگ مي زنه! نه تو Chat Room ها كسي پيدا مي شه! نه بچه محله هاتوون ميان تو كوچه! نه تلويزيون چيز مالي داره (البته اين يه مورد توو ايران هميشگيه)! و حتي يه فيلم درست حسابي هم ندارين كه ببينين!!! بعدش يهو يه معجزه ميشه! يكي بهتون زنگ مي زنه كه سه هفته ديگه يه مهموني گرفته و شما هم دعوتين! تا اوون موقع هم دلتوونو خوش مي كنين كه بالاخره سه هفته ديگه يه مهموني هست كه برين! بد بختي ها از همين لحظه شروع ميشه!!!

درينگ درينگ: تلفن رو بر مي دارين… سلام خوبي؟ مرسي چه خبر؟ سه هفته ديگه مهموني دعوتي… راست ميگي؟ آخه من جايي دعوت دارم!!! چي دعوت داري؟ نه به خدا نمي شه نياي بهم بر مي خوره! خب باشه يه كاريش مي كنم! نه كاريش نكن حتما بيا!!!
درينگ درينگ: تلفن دوم! سلام سلام! سلام خوبي؟ مرسي ببين زياد وقتتو نمي گيرم… نه بابا بفرماييد… ببين سه هفته ديگه مهموني دعوتي!!! جدا راست ميگي؟ آره به خدا همه بچه ها هم هستن! ببين من دو جا دعوت دارم! چي چيو دعوت دارم بايد حتما بياي!!! ببين آخه… آخه نداره منتظرتم…
درينگ درينگ: تلفن سوم… آلو… بله… سلام عليكم قربان شما به مهموني سفارت دعوت شديد! جدا راست ميگين؟ كي؟ سه هفته ديگه!!!
درينگ درينگ: تلفن چهارم! آقا شما برنده سفر به كيش شدين! هوووورررررررااااا!!!!!! خب كي هست؟ سه هفته ديگه قربان!!!
درينگ درينگ… و بدبختي ادامه دارد!

آخه يكي نيست بگه جريان چيه؟؟؟ مردم بوو ميكشن ببينن كي تو كار و زندگي داري تمام كاراشوونو بذارن براي همون موقع!!!

نتيجه اخلاقي:
مطمئن باشيد در هر صورت قبل از مهموني هاي مذكور يه آنفولانزاي سخت ميگيرين كه شما رو توو خوونه حبس ميكنه!!!

: #

--------------------------------------------------------------


Sunday, February 24, 2002
دوست دختر!
ديروز يكي از دوستام بهم زنگ زده بود و يه سئوالي پرسيد كه حقيقتش جوابي براش نداشتم! متن كامل صحبتها رابراتوون در زير ميارم!

دوستم: الو ! سلام
من: به به ! سلام و عليكم
دوستم: ببين يه سئوال دارم
من: بفرماييد
دوستم: اگر بخوام با دوست دخترم برم بيرون و كافي شاپ هم نرم كجا ببرمش؟
من با تعجب بسيار: خب چميدونم چرا از من مي پرسي؟
دوستم: خب يه نظر بده ديگه!!!
من: ببرش سينما
دوستم: فيلم خوب نداريم
من: تو ميخواي فيلم ببيني يا دوست دخترتو!
دوستم: بالاخره يه چيزي بايد ديد يا نه!؟؟
من: خب راست ميگي… ببرش پارك قدم بزنين!
دوستم: پارك؟؟؟؟ تو اين سرما؟؟؟؟ بريم پارك كه يه جاهاييمون هم قنديل مي بنده!!!
من: اه راست ميگيا!!! خب ببرش … نمي دونم خب يه جايي ببرش!
دوستم: خب كجا؟؟؟؟
من: ببرش كافي شاپ!!!!
دوستم: برو گم شو… تو آدم بشو نيستي!
من: من آدم نيستم؟؟؟ خفه شو خودت آدم نيستي!!!
دوستم: منو بگو كه از چه احمقي اوومدم سئوال كنم!!
من: كون لقت !!!
دوستم: گم شو برو!
من: كثافت… خدافظ!

خب متوجه شدين كه به خاطر دوست دختر آقا آخرش يه دعوا هم كرديم! در ضمن به هيچ نتيجه اي نرسيديم! ولي خداييش يه چيزي بگين… جدا كسي نخواد بره كافي شاپ كجا بايد بره؟؟؟

نتيجه اخلاقي:
دوست دختري بگيرين كه كور باشه نتونه ببينه كجا مي برينش بعدش هم ببريش خوونتون براش خالي ببندين بگين بردينش تو يه كلوپ بسيار شيك!!!

: #

--------------------------------------------------------------


Wednesday, February 20, 2002
صواد فارثي در هد بصيار بالا
اسلا اين مردم ما همشوون حصودن! و خدا ميدونه چغدر حم ادعاشوون ميشه!!! حي اذ اينو اوون برام با پصط الكطرونيكي پيقام ميفرصتن كه چرا اينجا چيزي مينويصم و چرا اينغدر قلت املايي داره!!!؟
آخه يكي نيصت بگه به شما چه! مگه من از شما قلت ميگيرم كه شما از ما قلت ميگيريد؟؟؟ حمين امروز سبح پاتيل رو فرصتادم بره يك فرحنگ لقت بخره بياد كه پووزطوونو بذنيم! تازه يك صري كامل هم معاني جديد براي كلماط فرنگي پيدا كرديم:
از اين به بعد نگوييد BLOG بگووييد بيا بنويس
از اين به بعد نگوييد INTERNET بگووييد تور توهم رفته
از اين به بعد نگوييد ELECTRONIC بگووييد الكي برقي
از اين به بعد نگوييد WIRELESS بگووييد سامان سجودي!
از اين به بعد نگوييد COFFEE NET بگووييد سامان سجودي!
از اين به بعد نگوييد ISP بگووييد سامان سجودي!

خب براي امروز بسته! حالا كه خيلي با صوات شدين ديگه من ميرم پي كارو كاسبي و زن و بچه و دو لقمه نون! من كه مثل بعضي ها بيكار نيستم!!!!

راستي يه سري هم از اين به بعد به بيا بنويس اين آقاي كاميار بزنين از اين بابا كه به من گير ميده باحال تره!!! مال داداشش هم خيلي خوبه ولي مال خودش!!!! اصلا تعريفي نداره!!!

واي سامان نه! نه! نزن!!! آخه چرا ميزني؟؟؟ آي آي!!!

.. .. ..

چاكرم!

: #

--------------------------------------------------------------


Tuesday, February 19, 2002
آدماي بي جنبه (كه ما مخلصشوونيم شددددددديد)
يه سري آدماي بي جنبه تو اين دوره و زموونه دور هم جمع شدن هي به در و ديوار گير ميدن! من اصلا نمي دونم مگه اينا كار و زندگي ندارن؟؟؟ آخه به شما چيار داريم كه به ما هي گير ميدين!!! برين دنبال پول باشين… ما فقط آداي پولدار رو تحويل ميگيريم… با فقير فقرا كاري نداريم… تازه بايد دوتا پول داشته باشن! يه پول هم فايده نداره!!!
ما دوتا داداش ميشناسيم كه يكيشون خيلي حسووووووووده! واه واه نگو و نپرس! اصلا فقط نشسته ببينه بقيه چيكار ميكنن فقط گير بده! آهاي داداشه! با تو هستم! گير نده! مگه بيكاري!!!؟؟؟ بلد نيستي بنويسي چرا گير ميدي؟؟؟

البته و صد البته ما كوچيك شما و سيستم Wireless شما هم هستيم!!!

چاكريم

: #

يه موضوع جدي

اصلا معلوم نيست تو اين دنيا كي به كيه! به خدا آدم از دست مردم شاخ در مياره!!! بابا جون دنيا اينطور كه شما فكر ميكنيد نيست به خدا!!! عقل تونو بكار بندازين يه خورده فكر كنيد انسان باشيد! به قول خيام:

تا چند اسير رنگ و بو خواهي شد
چند از پي هر زشت و نكو خواهي شد

گر چشمه زمزمي و گر آب حيات
آخر به دل خاك فرو خواهي شد


مخلص

: #

--------------------------------------------------------------


Sunday, February 17, 2002
سريال ايراني

نمي دونم چقدر تازگيها سريالهاي تلويزيون رو دنبال مي كنيد ولي خب براتون يه نمه مي خوام سريال اجرا كنم خودتون بگين خوبه يا نه!!! براي من مهمترين قسمت سريال رو كه مي خوام ازش سر در بيارم جريان تلفن زنگ زدنه!!! براي مثال:

دكور: توي سالن يه خونه كه يك نفر (اصولا يك زن) تنها رو صندلي كنار تلفن نشسته!
تلفن زنگ ميزنه..
بعد از دو سه تا زنگ طرف سرشو بالا مياره! يه قيافه متعجب ميگيره و ميگه: وا تلفن! كي مي تونه باشه؟
بعد از دو سه تا زنگ ديگه بلند ميشه و ميره بقل تلفن مي شينه و ميگه: اي واي خدايا چي شده؟
بازم بعد از دو سه تا زنگ بالاخره تلفن رو بر ميداره: بله؟
از پشت تلفن: سلام
طرف: اوا تويي آبجي؟ من كه از ترس مردم!
از پشت تلفن: نه عزيزم نترس! من آقا غوله نيستم! اصولا روزي صد بار زنگ ميزنم خونتون!
طرف: راست ميگيا!!! نمي دونم چرا دلم شور افتاد!

ناگهان صداي زنگ در خونه مياد

طرف: وا يكي در ميزنه!
از پشت تلفن: خب برو ببين كيه!
طرف: كي ميتونه باشه؟ نكنه لولو خرخره باشه!!!؟؟


الي آخر…!
آخه كه چي؟ جريان آدم و حوا شده كه آدم ميره در خونشو ميزنه و حوا مي پرسه كيه؟!!!
نصف سريال شده تلفن زنگ زدن و فكر كردن هنرپيشه (كه اغلب هم بسيار مشهوره) كه كي مي تونه باشه!؟! انگار توو خوونه اينا هيچوقت كسي نه در ميزنه و نه تلفن!!!

نتيجه اخلاقي:
دستگاه پاسخگوي تلفني اصلا هيجان نداره!!!

: #

--------------------------------------------------------------


Friday, February 15, 2002
مهماني هاي شبانه!!!

خدا به هركي ميره مهموني رحم كنه! آخه نمي دونم چه ربطي داره كه ما رو ببرن جاييكه يه مشت پير و پاتال نشستن پشت سر غايبين غيبت مي كنن؟؟؟ اصلا به ما ها اينطور جاها نيومده! چشمتون روز بد نبينه ديشب اين بلا سر ما اوومد... مارو برداشتن بردن يه جايي كه تعداد انسان كه در طي سال شايد يكبار هم به زور ببينمشون جمع شدن بودن!!! حالا براتون صحبتهايي رو كه بين ما و بقيه مهمونا ردوبدل شد رو براتون تعريف مي كنم:

- ساعت اول
سلام... سلام... خوبين؟ مرسي خوبيم!!! چه خبر؟ سلامتي كارو بار... موفق باشين... قربان شما مرسي!!!

- ساعت دوم
خب حالتون خوبه؟؟؟ مرسي خوبيم!!! كارو بار خوبه؟ مرسي بدك نيست!! موفق باشين... مرسي قربان شما!!!

- ساعت سوم (سر شام)
خب شماها خوبين؟ مرسي ممنون..!!! چيكارها مي كنين؟ همون كار هميشگي...!!! خوش ميگذره؟ بدنيست قربان شما!!!

- ساعت چهارم
خب ديگه چه خبر؟؟؟ آآآآآآآآآآآآآآآه ..... و در همين موقع چاقوي ميوه خوري مستقيما به طرف كسي كه اين سئوال رو پرسيده بود پرتاب شد!!!

- ساعت پنجم (اداره پليس)
براي چي كشتيش؟؟؟ جناب سروان به خدا نمي دونم چي شد!!! يهو خون جلو چشمامونو گرفت!!!
آخه دوازده فقره قتل در يك شب؟؟؟ جناب سروان شما بگسن مگه كار ديگه اي هم مي شد كرد؟؟؟!!!

نتيجه اخلاقي:
سعي كنيد در مهماني هاي خود از چاقوهاي پلاستيكي و بي خطر استفاده كنيد!

: #

--------------------------------------------------------------


Wednesday, February 13, 2002
باز هم اين چت كولاك مي كنه!

ما هنوز به عنوان يكي از چت بازان معروف به كا رخود در زمينه چت در كليه سويوت (جمع سايت) به فعاليت خود ادامه مي دهيم! جاتون خالي يه چيز با حال هم در اين مورد كشفيديم!

از عناصر مهم چت اينه كه اول از همه يه اسم خوب براي خودت گير بياري! اسمهاي معني دار و ادبي اصلا طرفدار ندارند پس توصيه مي شود براي خودتون يه اسمي گير بيارين كه دري وري باشه! ما يه نفري رو ديديم تو يه اتاق گفتگويي بود كه همينطور بي تحرك يه ده دقيقه اي هيچ پيامي ازش نميومد! بعد يواشكي گفت: سلام

هيچكس جوابشو نداد… دوباره گفت: سلام… بازهم كسي جوابشو نداد…

يه پنج دقيقه اي كه گذشت به انگليسي نوشت Hi Friends و باز جوابي نگرفت! بعد گفت بچه ها من تازه واردم! بازم كسي جوابشو نداد!!! خلاصه يه مدتي همينطور هي يه جمله مي پروند… سئوال مي كرد… احوال پرسي مي كرد… خلاصه خودشو كشت كه يكي باهاش يه سلام بكنه! ولي نه! هيچ جوابي نمي گرفت!
ما هم كه خيلي دل رحم هستيم يه پيام خصوصي براش داديم… (البته اول رفتيم يه پروفايل ازش گرفتيم كه سووتي نديم و بپرسيم asl) گفتيم سلام… همراه با لبخندي جواب داد سلام!
گفتيم چطوري؟ تازه واردي نه؟
گفت آره!
گفتيم شاكي شدي كه كسي جوابتو نمي ده؟؟؟
گفت نه! ولي خب دوست داشتم اقلا جواب سلاممو بدن!
گفتيم نارحت نشو! اينجا همه بي شعورن! اسمت چه معني داره!؟
گفت نه بابا بي شعور نيستن! خب منو نمي شناسن! اسمم معنيش…
(من اصلا فكرش هم نمي كردم كه يه كلمه اين همه معني داشته باشه!!!!!!!!!!!)
خلاصه اينقدر اين طرف مودب بود كه نگو… خوش اخلاق… ماه بود… ماه…!!!

ولي حالا بهتون بگم تو اتاق گفتگو چي ميگذشت!

يك داد مي زد: هووووووووووش!!!! كي مي خواد ك… بخوره!!!؟؟
اوون يكي حوار مي زد: ياااااااااابوووووووو!!! گمشو بيروون!!!
يكي ديگه: آااااااااااااااااي دلم دوست دختر مي خواد كه … !!!
يكي ديگه: شماها همتون ك.. خل هستين!!!!
يكي ديگه باز: موزيك بذارم برقصين؟؟؟
از يه ور ديگه: خفه شو مرتيكه! دهنت سرويسه!!!
و بازم: من دوست دختر مي خوام!!!


آخه آدم نمي دونه چي بگه! يكي نبود جواب اين تازه وارد بدبخت رو بده كه هزار حرف خوب براي زدن داشت و اوونوقت بقيه داشتن به هم ديگه دري وري ميگفتن!

نتيجه اخلاقي:
چت (Chat) خوبه ولي چت (چت) بهتره!!!!

: #

--------------------------------------------------------------


Tuesday, February 12, 2002
ترافيك شبانه!!!

ببينم تا حالا شده نصف شب يه جايي كه هيچوقت اوون ساعت شب تو خيابون هيچ خبري نيست يهو تو ترافيك گير كنيد؟؟؟
با آره و نه شما هيچ كاري ندارم! چون خودم توش گير كردم و دهنم سرويس شد!
ديشب داشتم بر ميگشتم خونه! هيچ عجله اي هم نداشتم و خيلي خونسرد تو ماشين داشتم حال مي كردم! اصلا شب خيلي آرومي بود تا اينكه يهو!!!!
چشمتون روز بد نبينه! ديدم يه ترافيك عظيم الجثه جولوم ظاهر شد! راحت بگم رو صد متر بيشتر ترافيك و تكون هم نمي خورد!
به خودم گفتم! اين وقت شب! تو اتوبان!!! عجب؟؟؟ حتما يه تصادف وحشتناكه!!! مخصوصا كه مي ديدم كه مردم اوون جلو دارن هي ميانو ميرن!! بعد از ده دقيقه يه خورده تكون خورديم و يواش يواش رفتيم جلو! ولي هرچي به اوون محيط نزديك مي شدم اثري از تصادف نبود! و اصلا تصادفي نبود!!! كلي كف كردم! گفتم خب شايد تصادف بزرگ نبوده و سريع حل شده! ولي ماشينها كماكان به زور حركت مي كردن!!! يه خورده كه به كندي حركت كرديم دوباره كار به ايست كامل كشيد… ايندفه دووم نياورد و بعد از اينكه پنج دقيقه الاف شدم از ماشين پياده شدم… چشمتون روز بد نبينه! ديدم كه يه چيزي نزديك بيستا ماشين اوون جلو ايستادن و مردم پياده شدن و دارن وسط اتوبان ميرقصند!!!!
آره! مي رقصيدن!!!
بابا يه عروس داشتن مثل خمره! عروس خانم پياده فرموده بودند و تصميمشان اين بود براي اتوبان مزاحمت ايجاد نموده و شادي نمايند!!! بقيه همراهان هم مثل (بلانسبت گاو) شتر پريده بودن از تو ماشيناشون بيرون و داشتن عروس خانوم رو همراهي مي كردن!!! يه چيزي نزديك ده دقيقه وسط اتوبان شادي مي كردن و آواز مي خوندن!!!

آخه يكي نيست بگه مريضين؟؟؟ كرم دارين؟؟؟ چه مرگتوونه!!! آخه وسط اتوبان جاي رقصيدنه!!! عقده چي دارين؟؟؟ خودخواهي تا چه حد! قيافتون دو ريال (حيف ريال) نمي ارزه اوون وقت مردمو آزار مي دين!؟؟
نمي دونم اين ملت با تمدن دوهزار و پانصد ساله ما اين كارا رو از كجا ياد گرفتن؟؟؟ والا تو خارج كه اينطوري نيست كه بگيم تهاجم فرهنگيه!!! والا به شخصه مي دونم كه خود بنده و تمامي ماشينهاي اطرافم همه داشتيم به عروس خانوم و باند همراهش فحش مي داديم… فكر كنم ديشب تمامي خانواده اش از بيخ تيغ گذشتن!!!

شما رو به خدا يه خورده تمدن داشته باشيد!

نتيجه اخلاقي:
عروس خوب نبايد رقاص باشه!

: #

--------------------------------------------------------------


Saturday, February 09, 2002
دو دوست!!!

بابا جان ما دوتا دوست داريم يكي از انو يكي توپ تر! اين موضوعي كه براتون تعريف مي كنم كاملا واقعيه!!! خودم كه كف كردم پس افتادم!!! حالا شما چه شويد خدا مي دونه!!!

يه روزي يكي از همين دوستام يه ماشين داشت (داره) كه خيلي وضعش قاراش ميش بود و بعد از قرني خوابيدن تو پاركينگ خونش تصميم ميگيره يه دستي به سر و روش بكشه… اوون يكي دوستم كه خيلي دوست داره به همه كمك كنه قدم جلو مذاره و پيشنهاد ميده كه:
بابا بي خيال بده خودم برات ريديفش كنم
اوون يكي ميگه: جدي ميگي؟ خودت درستش ميكني؟
بازم دومي ميگه: آره بابا كاري نداره! ميدم دست آشنا كه خراب كاري هم نكنه
اولي ميگه: قربون دستت! خدا عمرت بده! دمت گرم!
دومي ميگه: من نوكرتم! هرچي مي خواي بگو همون كارو برات بكنم!!!

خلاصه دومي ماشينو براي يك تعمير فوري و بازسازي ورميداره ميره!

يك ماه بعد!
اولي پاي تلفن: سلام… چي شد؟ درستش كردي؟
دومي: نه بابا تو نميري وقت سر خاروندن نداشتم ولي قرار گذاشتم فردا عصر ماشينو ببرم تعميرگاه
اولي: دستت درد نكه!
دومي: چاكرتم!!!

يك ماه بعد!!
يكي ديگه از دوستام شاهد يك ماجراي جالب است… ماشين اولي در كناره خرابه كوچه دومي زير يه تن برف مدفونه!

يك ماه بعد!!!
اولي (بازم با تلفن): سلام.. ماشين رديفه؟
دومي: ماشين؟؟؟!!! كدوم ماشين؟؟؟
اولي: !!!!!!!!!!!!! ماشينم
دومي: آهان!!! خب راستش ماشينت روشن نمي شه!!!
اولي: چرا؟؟!!!
دومي: بابا اينم ماشينه تو داري؟؟؟ بندازش دور يكي ديگه بخر!
اولي: من ماشينمو ميخوام
دومي: چي؟ كدوم ماشين؟؟!! آهان ماشين!!! چي شو مي خواي؟
اولي: يعني چي چي شو مي خوام!؟ خب ماشينو مي خوام
دومي: اي بابا مگه نگفتم روشن نمي شه!!!!

يك ماه بعد!!!!
ماشين اولي با يك عمليات كماندويي به پاركينگ صاحبش بر ميگردد.

يك درخواست:
از كليه افرادي كه مايل به همكاري هستند دعوت مي شود كه براي ياري رساندن به اين ماشين بدبخت همت نمايند و يه جوري اين ماشين رو از دست اين افراد خارج نمايند. به اولين نفر كه موفق به انجام اين كار شود يك جفت لاستيك نو هديه داده مي شود!

نتيجه اخلاقي:
كس نخارد پشت من! گر مشت و لگد دوستان من!!

مخلص

: #

--------------------------------------------------------------


Thursday, February 07, 2002
علمي تخيلي

فكر كنيد يه روزي برسه كه همه تو ايران اينترنت داشته باشن (امري بس ممكن و غير قابل تصور!!!) (جمله قبلي معنيش اينه كه فكرشم نكنيد همچين چيزي را فقط هموم تخيلي موضوع ميتونه ثابت كنه) خب فكر ميكنيد مردم ما چيكار مي كنن؟؟؟ هان؟ بگين ديگه..
خب. ما با دكتر كنفسيوس نشستيم در سر يك ميز دراز و بحث كرديم. اين آقاي دكتر كنفسيوس از هموناييه كه هي ميشينه فكر ميكنه و به مخش فشار مياره و يهو يه نظريه ول ميده بيرون... خلاصه با ايشون به اين نتيجه رسيديم كه:
آمار آدماي ولگرد خيابوني كم ميشه.
آمار جيب بري كم ميشه.
ترافيك خيابونا كم ميشه.
آلودگي هوا كم ميشه.
اين چهارتا خوباشن... چون مردم همش نشستن سر اين اينترنت خب همه اينا كم ميشه ديگه... بچه ها از تو خوونه درس مي خونن. به صورت آن لاين با هم بازي ميكنن. لازم نيست برن خونه هم چون Chat Room درست مي كنن و از اين قبيل تو مايه خريد آن لاين و غيره
ولي در عوض
آمار ازدواج كم ميشه.
تعداد جمعيت كشور به دليل بالا كم ميشه (خب آره ديگه موضوع ... همون كه خودتون ميدونين ديگه نيست ديگه! آخه از پشت Chat كه كسي بچه دار نمي شه!!!)
آمار مرگ مير از گشنگي زياد ميشه (خب ديگه كسي حوصله نداره پاشه بره غذا بخوره!!! البته اگر كسي هم پيدا بشه كه حوصله كنه درست كنه)
و امكان اين وجود داره كه مقدار حرف زدن هم كم بشه.
و علاوه بر اينها اينه كه Hacker ها ميشن حاكم شهر!!!

خب بعد از اين نتايج مي خواستم بگم كه اين چيزا توو كشور ايران احتمالش چندين برابر كشورهاي ديگس... براي همين از كليه دوستان كه در Chat Room ها به شغل شريف مخ زني مشغول هستند بگم كه لطفا بيخيال بشين... عاقبت نداره!!! به جاي A/S/L فرستادناتون برين بشينين يه خورده كتاب بخونين... ها ها!!!! درس و مرس رو بذار كنار منظورم از اوون كتابا نيست...!!! ها ها!! نه نرين كتاب رمان يا فلسفه بخونين اينا هم به درد ما نمي خوره ما خودمون اينجا به اندازه كافي مخمون گوزيده لازم نيست بدشم در بديم!!! برين يه خورده كتابهاي تخيلي بخونين... حالا چه Fiction باشه و يا چه Fantasy ... برين ببينين كه چطوري بوده كه يه كتابي مثل Johnny Mnemonic و يا Neuromancer ازشون فيلم و آهنگ در ميارن... اوون موقعه ها هم Leonard di Vinci و بعدش هم Jule Verne رو مسخره مي كردن با اين فكراي مسخرشون... ولي ما ها چي؟؟؟ والا من از خدامه منم مثل اوونا مسخره كنن!!!

به قول اون يارو فرانسويه Descartes : من فكر مي كنم... پس وجود دارم!

مخلص

: #

--------------------------------------------------------------


Wednesday, February 06, 2002
يه خورده جدي باشيم!

والا از من بعيده! ولي خب ديشب يه اتفاقي افتاد كه بايد در موردش حتما حرف بزنم. من مي دونم چرا فيلم سفر قندهار اينقدر در كشورهاي خارجي طرفدار پيدا كرده (حتي ميگن كه در White House به نمايش گذاشته شده و از همين طريق بوده كه آقاي بوش نقشه حمله به افغانستان را تونسته طراحي كنه!!!) (ديدين گفتم از من بعيده!!!) خلاصه بگم كه ديشب من فيلم سفر به قندهار رو ديدم… اصلا جالب نبود…!!! خب معلومه كه تو اوونور مرز كلي طرفدار پيدا مي كنه اونايي كه نديدن خب راشون اين بدبختي ها جالبه! آره جالبه! من مطمئنم كه كلي هم به رفتار اين افغاني هاي بدبختي كه دنبال پاهاي مصنوعي مي دويدن خنديده اند! آره ديگه! براي اونا جالبه، خنده داره، اسفناكه…!!!
آخه بي مرام چي فكر كردي؟ فكر كردين كه خودموون از اين آدما نداريم؟ فكر ميكنين خودموون تو مملكت زيباي خودموون از اين محلها نداريم كه احتياج به هزار نوع كمك دارن؟؟ فكر كردين فقط تو كشورهاي همسايه اينطوره؟ نه عزيزم.. نه فدات بشم.. از تو شهر برو بيروون.. از تو اين تهران بي صاحاب برو بيروون.. برو ببين چه خبره و دنيا دسته كيه!!!
البته من هيچ مخالفتي با كارهاي آقاي مخملباف ندارم… خيلي هم كارشون درسته! ولي همش جايزه ميگيره براي اينكه فيلمي ميسازه كه اوونور آب كسي از موضوعش اصلا خبر نداره!
برو ببين كجاي كاريم… همين افغانستان تو ليست اكثر سايتهايي كه احتياج به Register دارند هست ولي همين ايران نيست!!! گهگاهي يه آبي به سر و صورتتون بزنين بد نيست… از خواب بيدار بشين… ببينين دور و ورتون چه خبره و چي ميگذره…!!!

مخلص

آتيل و پاتيل شاكي


take a look here

: #

--------------------------------------------------------------


Tuesday, February 05, 2002
آپ 2 ديت!!!

پس چي؟ ما هم خودموون كلي براي خودمون آدميم (البته در مورد آدم بودن يا كلا نژاد زياد بحث نمي كنم). خلاصه بگم ما هم كلي آپ 2 ديت هستيم..! بعله آپ 2 ديت… كلي هم افتخار مي كنيم..!
حالا بذارين بگم چرا اينقدر كارمون درسته… ما يه تيم فوتبال داريم كه خيلي توپه و از همه بهتره و از همه برنده ميشه و از همه خوشگلتره و كارمون درسته و ادعا هم مي كنيم!!! خلاصه… وقتي كه بازي شروع ميشه افراد تيم تو زمين Login مي كنن و Online ميشن… بعدش هم كه داريم بازي مي كنيم دستورات رو به هم Chat مي كنيم و اگر لازم باشه يواشكي نقشه اي بكشيم به هم ديگه Whisper ميزنيم… موقعي كه رو كسي خطا ميكنيم سعي داريم يه جوري Hack كنيم كه يارو Disconnect بشه و بالاخره Accounte طرفو ميبنديم… در موقع تعويض يار Change User مي كنيم و بازيكني كه مياد بيرون Logoff ميشه و بازيكن جديد Login مي كنه..!!! در نيمه بازي هم مربي تيم برامون يه Conference Room درست مي كنه و دستورات رو به همه Emote Room مي كنه…!!!

حلا ديدين ما هم آپ 2 ديت هستيم… چشمتون در بياد!!! ما كلي براي آپ 2 ديت بودن جوون كنديم فكر كردين الكيه؟؟؟ همه اينا كلي كار برده! كلي براي خودمون برنامه نوشيتيم (Visual C++) و كلي هم قراره تو Search Engine ها قرار بگيريم…!!!

اينم از اين…

يه نمه اوومديم كه ببينين تا چه حد كارمون درسته!

مخلص

: #

سرور يا سرور؟

خب بازم يه دسته بد و بيراه از انواع و اقسام سرورها (فتحه و كسره رو خودتون هرطور دوست دارين بذارين)!!! حالا بهتون بگم كه سرورها به چندين دسته هستند:
سرورهاي خوب كه كارشونو مي كنن با مردم هم كاري ندارن كسي هم باهاشون كار نداره…
سرورهاي نيمه خوب كه يه خورده لووس تشريف دارن بايد گهگاهي به دستي به سرشون كشيد…
سرورهاي متوسط كه اجبارا احتياج به داشتن يك آقا بالاسر هستند…
سرورهاي نيمه بد كه همش دارن كرم ميريزن و تا جوونه طرف مقابلو به لب نرسونن كار نمي كنن…
سرورهاي بد كه اگر روزي سيصد بار بهشون سرويس ندي يه قروون سرويس بهت نميدن!!!
و بالاخره
سرورهاي مزخرف - اين دسته از سرورها كارشون اينه كه ك… پاره كنن!!! آره جدا ميگم… پاره مي كنن اوونم اساسي (من كه هنوز دارم دردشو حس مي كنم)

اي بابا يكي تو اين مملكت نيست بگه چرا ما نمي تونيم از نوع اول يا حداقل دوم رو داشته باشيم؟؟؟ بابا مي خواي كارت راه بيافته همش بايد منت اين سرور و اوون سرور رو بكشي و هي التماس كني تا شايد سرور مورد نظر كارتو راه بندازه. حالا هي برين تو خيابوون داد و بيداد راه بندازين چه فايده اي داره؟!؟!!! وقتي سروراتون خرابن و به درد نمي خورن؟!؟؟!!!

نتيجه اخلاقي: با داد و بيداد خدا هم نتونست جلوي آدم رو بگيره كه توو اوون سيب لعنتي گاز نزنه!!!

: #

عشق معروفيت (قسمت دوم)

من ميخوام معروف بشم! يكي به من كمك كنه معروف بشم! به خدا اينقدر صدام خوبه! مثل بلبل تو حمام و يا زير دوش چه چه مي زنم... نمي دونم آخه اينا از كجا پيدا شدن كه اينقدر الكي الكي معروف ميشن!؟!؟؟
بابا به خدا شده جريان سوسكه كه مامانش قربونش مره و از در و ديوار بالا مي ره و اين حرفا و پاهاي بلوري و ... تازگي هركي زير دوش يه صدا مي خونه مامانش ميفرستدش كلاس آواز و بعدش هو يكي دوتا نوار بيرون ميده و كلي هم عشق و حال ميكنه و پول در مياره... بعدش هم تو خيابون دخترا خودشونو براش مي كشن و لباساشو جر ميدن و مثل بت آويزون ميكنن تو اتاقاشوون!!! خب منم لباس دارم كه بخواين جر بدين! فكر نكنين كه لخت ميام توو خيابون! تازه صداي من هم خيلي بهتر از بقيه است... باورتون نميشه!؟؟!!
دلاي لاي لاي لالالالا لاي دريگ لينگ لينگ لاي لاي... آهههههههههههههههههههههااااااااااااااااي اااااااااي دوووووووووووووووووست كجااااااااااااااااااااااااااااااايي كههههههههههههههههه من دررررررررررررررررررر اين دياااااااااااااااااااااااااااااارررررر دلمممممممممممممممممممممممممممم تنگهههههههههههههههههههههه.... (جرينگ)

ديدين؟؟؟ كيف كردين؟؟؟ خداييش توپ مي خونم... حالا اگر لطفي بكنبن و يه پولي مولي برام بفرستين كه من بتونم يه نمه كلاس برم و يه گيتار هم بخرم ديگه موضوع حله!

مخلص همگي

: #

--------------------------------------------------------------


Monday, February 04, 2002
مردن منو!!!

خطوط ديجيتال 56K كه پنچ شماره اي هم هستن!!! دلم ميخواد يكي بهم بگه كه اين خطوط تا كدوم محدوده ديجيتالن؟؟؟ احتمالا فقط تو خود مركز ديجيتالن!!! والا چي بگم... سه روزه تلفن خونموون قطعه... هي زنگ زديم به اين شماره 17 - كه يه نفر كه احتمالا خيلي هم خوش تيپه و با صداي نازي بهتون توضيح مي ده كه پس از شنيدن بوق مخصوص اگرر واق واق كنيد جوابتونو نميديم - و يه 157 باري تلفن گذاشتيم... بعدش هم كه نتيجه اي نداد رفتيم خود مخابرات بهمون گفتم برو بابا حالت خوشه!!!
خلاصه آخرش هم كه ديدن مث كنه چسبيديم بهشون يكي پاشد اوومد خونمون... حسابي پوزش خورد! آخرش هم رفت سر كوچه و گفت: يه دسته آپاچي اوومدن سيمتونو بريدن و رفتن!!!
حالا يه سئوال مهم پيش مياد. اونم اينه كه اگر خطوط ديجيتال توسط آپاچي ها قرار باشه از بين بره بايد چيكار كرد؟
چندين پيشنهاد دريافت شده كه براتون شرح ميدم:
1- قتل عام آپاچي ها
2- قتل عام آپاچي ها
3- قتل عام آپاچي ها
4- منفجر كردن كليه ساختمانهاي مربوط به مخابرات
5- قتل عام آپاچي ها
6- بيخيال تلفن و اينترنت و ...
7- مگه بيكاري؟ برو موبايل (تلفن همراه) بخر!!!
8- مگه بيكاري؟ موبايل (تلفن همراه) هم كه هي قطع و وصل ميشه!
9- قتل عام آپاچي ها
10- خودت يه ماهواره هوا كن و مخابرات راه بنداز

حالا شما ميگين چيكار كنم؟ نظرات خودتونو برام بفرستين!!!

مخلص

: #

--------------------------------------------------------------


:: Blogger :: Home :: Archives :: Contact ::