:: Blogger :: Home :: Archives :: Contact ::


Sunday, April 08, 2007
يه حسي بهم ميگه که بنويسم.. خب منم مي نويسم... همچين بد هم نيست که آدم حتي وقتي هيچي برای گفتن نداره بازم بنويسه! ديشب يکي از دوستهام بعد از قرني بهم يه sms زد که کلي خوشحالم کرد... يه تشکر بود! آره خيلي ساده! ولي خيلي به دلم نشست... تشکر از يه هديه ای که واقعا شايد هيچي ممکنه نباشه... فقط هديه اي بوده که مي تونه برای هرکس يه دست آوردی داشته باشه و من خوشحالم که برای اين شخص خوب بوده و خوشحالش کرده! خيلي خوشحالم... مرسي... مرسي از تو!

– Droit devant soi on ne peut pas aller bien loin...
- ...si j’ordonnais à un général de se changer en oiseau de mer, et si le général n’obéissait pas, ce ne serait pas la faute du général. Ce serait ma faute.

: #

--------------------------------------------------------------


:: Blogger :: Home :: Archives :: Contact ::