:: Blogger :: Home :: Archives :: Contact ::


Saturday, March 17, 2007
يه عمری خودمو توی قفس ديدم...
يه عمری توي همين قفس تنها بال بال زدم...
حالا که دارم يه خورده نفس ميکشم چرا بايد با من اين رفتار رو کرد؟ چرا نمي تونين وضعيت منو بپذيرين؟ چرا بايد همش من دوباره ساکت بشم و صدام در نياد... نه! من ديگه نمي تونم! خفه شدم! من همينم که هستم.. آزاد! نه سئوالي جواب ميدم و نه آماری پس ميدم... تصميم هايم هم روز به روز ميگيرم... روز به روز زندگي مي کنم و مي خوام از هر لحظه اونطور که دوست دارم لذت ببرم و استفاده کنم! چرا بايد خودمو که سالها و سالها با همه تطبيق دادم دوباره تطبيق بدم؟! مگه چقدر من الواطي مي کنم؟ مگه من لات و دروغگوام؟! مگه مت هرز مي پرم؟! نه! من فقط آزادم و از آزاديم مي خوام لذت ببرم! حالا مي توني با من کنار بيای؟!
...
...
...
من در خدمتم!

: #

--------------------------------------------------------------


:: Blogger :: Home :: Archives :: Contact ::