:: Blogger :: Home :: Archives :: Contact ::


Tuesday, July 24, 2007
نه! نشد...!!!
...
گاهی آدم فکر ميکنه که ميشه از خيلي از حرفها راحت گذشت و بيخيال طي کرد... ولي گاهي هم ميشه که يهو بعد از دو سه ساعت که از موضوع گذشته تازه برات روشن ميشه که چي به چي بوده و جريان چي هست و عجب حرفي بهت فروو کردن!!! آلان از همون موقع هاست که هرطور فکر ميکنم مي بينم قابل قبول نيست!
...
باشه عزيزم... منتظر باش! يه جا مي کنم توو پاچت و يه جوری مي کنم توو پاچت که از حلقوومت بزنه بيروون! خداييش نمي دونن!!! جدا نمي دونن!! اصلا نمي تونم بفهمم که به اين راحتي هر کسي فکر مي کنه که حق داره هرچي دلش مي خواد بارت کنه و تو هم هيچي بهش نگي!!! نه عزيزم... نه! اينجا کسي در نميره... از قديم و نديم گفتن دست به مهره بازيه! منم بازی رو ادامه ميدم!

: #

--------------------------------------------------------------


:: Blogger :: Home :: Archives :: Contact ::