:: Blogger :: Home :: Archives :: Contact ::


Saturday, August 09, 2008
نه! نشد! هر کاری کردم و هر کاری می کنم نميشه... بي صاحاب اين يک هفته اصلا نمي خواد بگذره!!! داره ديوونم ميکنه... خداييش اگر روزي خبری از من شنيدين که اين بابا ترکيد و مرد اصلا تعجب نکنيد! خيلي خيلي حالم بده! همش توی قفسه سينه يه درد شديد دارم و اصلا هم ديگه طاقت تحملش رو ندارم... روزی هم عملا دارم دو پاکت سيگار مي کشم... قبلا يه خورده که زياد مي کشيدم گلوم مي سوخت و ديگه نمي تونستم بکشم... ولي الان تا سه تا سيگار پشت سر هم روشن نکنم آروم نميشم!
نه! کمک هم نمي خوام! چون در واقع هيچکس نمي تونه کمکم کنه! بعضي وقتها يه دردهايي هست که بايد تنهايي کشيد و هيچ کاری هم براش نميشه کرد!

خب... از اونجايي که انگاری اين ماه همش تولد داريم... امروز هم يه تولد ديگه ميندازيم وسط... و از اوونجايي که اين يکي رو ديگه خيلي دوسش دارم و تحويل ميگيرم يه عکس گنده براش ميذارم!


: #

--------------------------------------------------------------


:: Blogger :: Home :: Archives :: Contact ::