:: Blogger :: Home :: Archives :: Contact ::


Tuesday, May 06, 2008
آين متن رو ايميل گرفتم!!! خيلي حال داد... از دست ندين:
...........

اين يک داستان واقعي است:
...........
خوردن ممه و عوارض جانبی
چند شب پیش یکی از رفیقام نزدیکی غروب داشت از مسافرکشی بر میگشت خونه، طرفای جاده مخصوص چشمش میفته به زن و مرد جوونی که کنار جاده منتظر ماشین ایستادن . نگه میداره و سوارشون میکنه . هنوز خیلی نرفته بودن که مرده به راننده میگه : ببینم واسه امشب خانوم میخوای؟ راننده گفت کیه؟ مرده اشاره ای به زنی که توی ماشین بود میکنه و میگه اینه، شبی بیست هزار تومن. خلاصه چک و چونه میزنن تا اینکه آخرش به ده هزار راضی میشن . مرده وسط راه پیاده میشه و راننده هم زنه رو میبره خونش. خلاصه چه درد سرتون بدم؟ دختر رو میبره خونه و .......................... که میبینه سرش داره گیج میره و دیگه چیزی نمیفهمه . وقتی به هوش میاد میبینه افتاده روی تخت و تمام خونه و زندگی و ماشینش رو بردن. میفهمه که دختره یه چیزی به خودش مالیده بوده که بیهوش شده .
پا میشه میره کلانتری که شکایت کنه، اما روش نمیشده به یارو بگه که چه غلط ی کرده. به افسره میگه مرده میخواسته جایی بره، گفته من زنشو ببرم دو سه ساعتی پیشم باشه تا بیاد دنبالش . اونم تو چاییم یه زهر ماری ریخته که از حال رفتم . اینو که میگه افسر نیشش تا بناگوش باز میشه، میگیره لپ یاره رو میکشه میگه: راست بگو بینم پدر سوخته تو هم ممه خوردی؟

نتیجۀ اخلاقی 1 : نتیجۀ خوردن ممۀ نشسته شبیه خوردن دست خر شستس.
نتیجۀ اخلاقی 2 : هر گرونی بی علت نیست، هر ارزونی بی علت نیست، فی ممۀ شسته بیست هزار تومنه نه ده هزار تومن.
نتیجۀ اخلاقی 3 : زمزمه های شکوفایی و نوآوری 87 از همین ابتدای سال و در همۀ عرصه ها بگوش می رسه.
نتیجۀ اخلاقی 4 : افسره هم آره...

: #

--------------------------------------------------------------


:: Blogger :: Home :: Archives :: Contact ::