:: Blogger :: Home :: Archives :: Contact ::


Thursday, May 01, 2003
بی آبروويی!!!
فکرش رو بکنين... تو يه جمع بچه معروف باشين... بعدش هم همشون در مورد بچه معروفهای ديگه حرف بزنن و تا بهت بگن حتما ميشناسی بگی نه!!! خب چيکار کنم؟؟؟ من مدتهاست که می نويسم... از سال 1988 تا حالا دارم می نويسم... داستان، سناريو يا خاطرات و هزارتا چرت و پرت ديگه... نمی گم که وبلاگهای ديگه رو نمی خونم... ولی هيچکدوم رو به صورت ثابت نمی خونم... برای همين اصولا به اسمها دقت نمی کنم (البته اگر هم دقت می کردم فايده ای نداشت... چون با اين آلزايمری که من دارم جای دوری نمی رم...!!!)... راستش رو بگم می ترسم... می ترسم تحت تاثير نوشته های بقيه دست خطم عوض بشه... راستش دری وری های خودمو خيلی دوست دارم... مگه نبايد اينطوری باشه؟؟؟

...

: #

--------------------------------------------------------------


:: Blogger :: Home :: Archives :: Contact ::