:: Blogger :: Home :: Archives :: Contact ::


Sunday, July 21, 2002
تصور كنيد…!!!
اينو كه ميگم سعي كنيد خوب تصور كنيد… بعدش ببينيد چيكار مي كنيد؟ فرض كنيد زندگي خوبي دارين… فرض كنيد كار خوبي دارين… فرض كنيد درآمد خوبي دارين… همه جاي دنيا رو هم كه بخواين مي تونين برين و بگردين… فرض كنين كه كسي رو دارين كه مطمئن هستين باهاش مي تونين تا آخر عمرتون خوشبخت باشين… حالا فرض كنيد يه شب وسط شب از خواب بيدار ميشين… يه نفر با قيافه عجيب و هيجان زده.. با چشماني در حال التماس در حالي كه حلقه نوري پشت سرش كنار ديوار اتاقتان قرار دارد و در آن صحنه جنگ وحشتناكي ديده ميشه كه در زمان جا نمي گيره از شما درخواست ميكنه كه براي كمك به او و همراهانش در جنگ شركت كنيد… فرض كنيد از جنگ هيچ نمي دانيد… فرض كنيد… و بگوييد تصميمتان چيست؟
حالا فرض كنيد زندگيتان وحشتناكه… نه كار خوب و نه وضع خوب… در همين موقعيت قرار بگيريد چه تصميمي ميگيريد؟
فرصتي نيست.. بايد زود تصميم گرفت… زندگيتان قرار است كاملا به هم بريزه… قراره ديگه نتونين هيچ پيش بيني براي زندگيتان بكنيد… قراره همه چيز براي شما عوض بشه… آينده اي نا معلوم… زود تصميم بگيريد.. اين دنيا؟ يا دنيايي نا شناخته؟

: #

--------------------------------------------------------------


:: Blogger :: Home :: Archives :: Contact ::